سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

20 آبان 1403 08/05/1446 2024 Nov 10

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7311140
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 8   تعداد بازدید: 12978 تاریخ اضافه: 2011-12-23

نُصَیریان (علویان)

شیعهٔ نُصَیری یا فرقهٔ نُصَیریه حرکتی باطنی است که در قرن سوم پس از هجرت پدیدار گشت و پیروان این فرقه از تندروان مذهب تشیع برشمرده می‌شوند که ادعای وجود صفت الوهیت در حضرت علی بن أبی طالب رضی الله عنه، و در نهایت الوهیت او را دارند.

آنان با همهٔ مهاجمان و غارتگران سرزمین‌های اسلامی همراه و همدست هستند، و در واقع نام «علویان» را نیز استعمار فرانسه در سوریه، برای تغییر ظاهر و سرپوش نهادن بر حقیقت رافضی و باطنی آنان، بر آنان نهاد.

تأسیس و چهره‌های مهم:

مؤسس این فرقه أبو شعیب «محمد بن نصیر بصری نمیری» (وفات 270هـ) است که با سه تن از ائمهٔ شیعه، علی هادی (امام دهم امامیه) و حسن عسکری (یازدهم) و محمد مهدی ـ که بر اساس ادعای امامیه زاده شده است ـ (دوازدهم) نیز هم عصر بوده است.

او ادعا می‌کرد که باب امام حسن عسکری است و هم اینکه علم او را به میراث برده و پس از او برای شیعه حکم حجت و مرجع را دارد و همچنین صفت مرجعیت و بابیت بعد از غیبت امام مهدی، همچنان با او مانده است.

او همچنین ادعای نبوت و پیامبری کرد و در حق ائمه غلو کرد و آنان را به مقامی الوهیت رساند.

سپس «محمد بن جندب» جانشین او در ریاست این فرقه گردید و پس از او نیز ابو محمد «عبدالله بن محمد جنان جنبلانی» (235-287) از جنبلا در سرزمین فارس، به ریاست رسید که به «عابد» و «زاهد» و «فارسی» مشهور بود و به مصر سفر کرد و در آنجا دعوتش را بر «خصیبی» عرضه کرد.

«حسین بن علی بن حسین بن حمدان خصیبی» متولد سال 260 هـ که اصالتا مصری بود، با استاد خود عبدالله بن محمد جنبلانی از مصر به جنبلا آمد و جانشین وی در ریاست این فرقه گردید، و در سایهٔ دولت حمدانیان در حلب زیست. او همچنین برای فرقهٔ نصیریان دو مرکز تأسیس کرد که یکی در حلب، به ریاست «محمد علی جلی» و دیگری در بغداد و به ریاست «علی جسری» بود. او در حلب وفات کرد و قبرش نیز در آنجا معروف است، و تألیفاتی هم در این مذهب داشته و اشعاری در مدح اهل بیت سروده و از معتقدان به تناسخ و حلول[1] بوده است.

مرکز بغداد پس از حملهٔ هولاکو خان به بغداد نابود و منقرض شد و مرکز حلب نیز به شهر لاذقیه که هم اکنون بندر اصلی کشور سوریه است منتقل شد و ریاست این مرکز به «ابو سعید میمون سرور بن قاسم طبرانی» (358-427هـ) رسید.

حملهٔ کردها از یک سو و ترکها از سوی دیگر بر آنها شدت گرفت، تا جایی که این مسئله آنان را به یاری جستن از امیر «حسن مکزون سنجاری»[2] (583-638هـ) و دو بار حمله به منطقه واداشت. وی در حملهٔ اول شکست خورد، ولی توانست در حملهٔ دوم پیروز شود و اینگونه پایه‌های مذهب شیعهٔ نصیری در کوههای لاذقیة استوار گردید.

در حوالی سال 700 هجری (1300میلادی) عصمة الدولة حاتم طوبان در میان نصیریان پدیدار گشت که گفته شده رسالهٔ قبرصیه (الرسالة القبرصیة)[3] را او نوشته است، و همچنین حسن عجرد نیز از منطقهٔ اعنا سر برآورد و در سال 836 هجری (1432میلادی) در لاذقیه وفات کرد.

پس از آن‌ها می‌توان از سران انجمن نصیریان، شاعر قمری محمد بن یونس کلاذی 1011هـ (1602م) نام برد که این انجمن را در نزدیکی انطاکیه بنا نهاد و پس از وی علی ماخوس و ناصر صیفی و یوسف عبیدی از دیگر شخصیت‌های نصیری بودند.

سلیمان أفندی الأذنی: در سال 1250هـ در انطاکیة متولد شد و تعالیم و عقاید مذهبی طایفهٔ خود را فرا گرفت اما توسط یکی از تبشیریان مسیحی به دیانت نصرانی درآمد و به بیروت گریخت، و در همان شهر کتاب خود را تحت عنوان «الباکورة السلیمانیة» تألیف و منتشر کرد که در آن اسرار و رازها و باورهای باطنی طایفهٔ نصیریان را بر ملا کرده و پرده از اسرار آنها برداشت. پس از آن نصیری‌ها به او نیرنگ زدند و امانش دادند، اما پس از بازگشت، به او یورش برده و او را خفه کردند، سپس جسدش را در یکی از میدان‌های لاذقیة به آتش کشیدند.

این فرقه در تاریخ به همان نام اصلی‌شان یعنی نصیریان (النصیریة) معروفند، اما زمانیکه حزبی سیاسی در سوریه با نام «الکتلة الوطنیة» (بلوک ملی) تشکیل شد، این حزب برآن شد تا نصیریان را به خود نزدیک کند تا از حمایت آنان برخوردار شود، لذا آنان را علویان نامید که این نام مورد قبول نصیریان نیز واقع گردید و از آن پس تا هم‌اکنون نیز سعی در محافظت از این نام دارند. پس از آن نیز حکومت فرانسه برای آنان حکومتی تأسیس نمود و این حکومت را حکومت علویان خواند که از سال 1920میلادی آغاز و تا سال 1936م ادامه داشت.

محمد امین غالب الطویل: یکی از شخصیت‌های نصیری و یکی از رهبران آنان در دوران اشغال سوریه توسط فرانسه است که کتاب «تاریخ العلویین» را تألیف نمود و در آن از ریشه‌های این فرقه سخن گفته است.

سلیمان الأحمد: در سال 1920 میلادب در دولت علویان منصبی دینی را در اختیار داشت.

سلیمان المرشد: او گاوچرانی بود که فرانسوی‌ها از وی حمایت کرده و او را برای مدعی شدن مقام ربوبیت کمک کردند. همچنین وی، «سلیمان المیده» را که یک چوپان بود به پیامبری خود برگزید. اما وی توسط حکومت استقلال در سال 1964 میلادی دستگیر و حل‌آویز شد.

پس از وی پسرش «مجیب» مدعی الوهیت شد که او نیز به دست رئیس وقت سازمان اطلاعات سوریه در سال 1951م کشته شد. اما هنوز هم فرقهٔ «مواخسة» از گروه نصیریان با ذکر نام او قربانی‌های خود را ذبح می‌کنند.

گفته می‌شود که پسر دوم سلیمان المرشد، که «مغیث» نام دارد مقام ربوبیت مورد ادعا را از پدر خویش به ارث برده است.

علویان (نصیریان) کم کم توانستند، به گروهها و انجمن‌های ملی و میهنی در سوریه نفوذ پیدا کنند و از سال 1965م به بعد نیز نفوذشان در حکومت سوریه که تنها به ظاهر در دست اهل سنت بود بیشتر شد و سرانجام تجمع نیروهای پیشرو، متشکل از کمونیست‌ها و ملی‌گراها و بعثی‌ها در تاریخ 12 مارس 1971م دست به حرکتی انقلابی زده تا علوی‌ها با ریاست جمهوری «حافظ اسد» و پس از او، پسر وی «بشار اسد» تا حال حاضر، حکومت را در کشور سوریه به دست بگیرند.

عقاید و باورهای نصیریان:

ـ نصیریان حضرت علی بن ابی طالب رضی الله عنه را در عقاید خود، بعنوان اله باور دارند و می‌گویند که ظهور او و تجسد او در کالبدی فانی همچون ظهور و پدیدار شدن جبرئیل امین در صورت برخی أشخاص می‌باشد.

ـ می‌گویند ظهور «إله علی» در صورت و طبیعتی انسانی، نبوده مگر برای انس و آرامش گرفتن مخلوقات و بندگان وی با او.

ـ آنان همچنین «عبدالرحمن بن ملجم» را دوست می‌دارند و از او اعلان رضایت می‌کنند، زیرا به ادعای آنان، او لاهوت (ذات الهی) را از ناسوت (کالبد و طبیعتی انسانی) رها و آزاد ساخت و هر آنکس را که او را لعنت کند گناهکار وخطاکار می‌دانند.

ـ برخی از آنها نیز معتقدند که علی رضی الله عنه بعد از خلاص شدن و آزاد شدن از کالبدی که در آن محبوس بود، بر ابرها سکونت گزیده است. بنابراین هر گاه ابری بر آنان گذر کند می‌گویند: «السلام علیک یا أبا الحسن». همچنین می‌گویند: رعد صدای او و برق شلاق او است.

ـ نصیریان براین باورند که علی رضی الله عنه، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ را آفریده است و حضرت محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ نیز سلمان فارسی رضی الله عنه را آفریده و او هم یتیمان پنج‌گانه را آفریده است. یتیم‌های پنجگانه این پنج تن هستند:

- مقداد بن اسود: او را پروردگار و خالق مردمان و موکل بر رعد می‌دانند.

- ابوذر غفاری: او را گردانندهٔ سیارات و ستارگان می‌دانند.

- عبدالله بن رواحه: او را موکل بر باد‌ها و قبض روح بشر می‌پندارند.

- عثمان بن مظعون: وی را موکل بر معده و دمای بدن و بیماری‌های مردمان می‌دانند.

- قنبر بن کادان: که معتقدند، مسئول دمیدن روح در جسم‌ها است.

ـ آنان نیز در آیین خود همچون بعضی دیگر از فرقه‌های باطنیه، شبی را برای اختلاط دسته جمعی و... دارند.

ـ شراب را می‌ستایند و می‌نوشند و به همین سبب هم درخت انگور را محترم می‌دارند و از جا کندن و یا قطع کردن آن را عملی زشت و ناپسند می‌دانند زیرا اصل و اساس شراب است که آن را «نور» می‌نامند.

ـ در روز پنج بار نماز می‌گزارند اما با تعداد رکعاتی مختلف، که سجده ندارد[4] گرچه گاه گونه‌ای رکوع در آن وجود دارد.

ـ نماز جمعه ندارند و نمازهای دیگر را هم بدون وضو و غسل جنابت می‌خوانند. مساجد عمومی ندارند و نمازشان را در خانه ادا می‌کنند که همراه با تلاوت خرافات است.

ـ نصیریان نیز مراسمهای «قُدّاس»[5] همچون مراسم قداس مسیحیان دارند، برای مثال:

- قداس «الطیب لک أخ حبیب».

- قداس «البخور فی روح ما یدور فی محل الفرح و السرور».

- قداس «الأذان و بالله المستعان».

همچنین آنان، نه تنها فریضهٔ حج را قبول ندارند، بلکه می‌گویند حج گزاردن و رفتن به سوی مکه در حقیقت کفر و عبادت کردن بتها است!!

ـ زکات را هم آنگونه که در اسلام آمده و مسلمانان پرداخت می‌کنند، قبول ندارند و تنها درصدی از اموال خود را به بزرگان آیینشان می‌دهند، با این ادعا که یک پنجم از کل دارایی و اموالشان را دارند پرداخت می‌کنند.

ـ روزه گرفتن در میان آنها تنها در دوری کردن از همبستری با زنان در طول ماه مبارک رمضان خلاصه می شود و بس.

ـ بغض و کینهٔ شدیدی نسبه به صحابه ـ رضی الله عنهم ـ به دل دارند و حضرت ابو بکر و عمر و عثمان ـ رضی الله عنهم أجمعین ـ را همچون دیگر فرقه‌های شیعهٔ رافضه لعنت می‌کنند.

ـ ادعا می کنند، باورها و مسائل عقیدتی دو جنبهٔ باطنی و ظاهری دارند و تنها خودشان هستند که از اسرار درونی و باطن آنها باخبرند، از جمله:

- جنابت: یعنی، دوستی با مخالفان و جهل و نادانی نسبت به علم باطنی.

- پاکی [طهارت] یعنی، دشمنی با مخالفان و دانستن علم باطنی.

- روزه: یعنی حفظ اسرار متعلق به سی مرد و سی زن.

- زکات: رمزی است که برای شخصیت سلمان به کار می‌رود.

- جهاد: یعنی لعنت فرستادن بر دشمنان و افشاگران اسرار.

- ولایت: یعنی داشتن اخلاص به نسبت خانوادهٔ نصیریان و نفرت از دشمنانشان.

- شهادت (گواهی دادن): یعنی اشاره نمودن به صیغهٔ «ع.م.س»[6].

- قرآن: دروازه‌ای برای آموختن اخلاص به نسبت علی است، که سلمان [تحت نام جبرییل] آنرا به محمد آموخت.

- نماز: عبارت است از پنج نام؛ یعنی: علی، حسن، حسین، محسن و فاطمه. و محسن را نیز می‌گویند که: همان (راز مخفی) است؛ و ادعا می کنند فاطمه خود آن را سقط کرده است. و هم اینکه گفتن و ذکر کردن نام این پنج نفر، می‌تواند جایگزینی برای غسل کردن و پاکی از جنابت و وضو گرفتن باشد.

نصیریان از دیدگاه مسلمانان:

علمای مسلمان در مورد فرقهٔ نصیریان همگی بر این اتفاق نظر دارند که ازدواج کردن با آنان جایز نیست، همچنین خوردن گوشت حیواناتی که به دست آنان ذبح شده حلال نیست و بر مردگانشان نماز خوانده نمی‌شود و در قبرستان مسلمانان هم دفن نمی‌شوند و در پستهای حساس و کلیدی و در قلعه‌ها نیز به کار گرفته نمی‌شوند.

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «این گروهی را که نُصیریة (نصیریان) خوانده می‌شوند ـ آنان و دیگر گروههای قرامطهٔ باطنیه ـ از یهود و نصارا هم کافرتر هستند، بلکه از بیشتر مشرکان هم کافرترند؛ و ضرر و زیان آنان بیشتر از ضرر و زیان کافران جنگجویی مانند مغول‌ها و فرنگیان و دیگران است... چرا که آنان دائما در جبههٔ دشمنان مسلمانان ایستاده‌اند و آنان هستند که همراه مسیحیان و علیه مسلمانانند. یکی از مصیبتهای بزرگ برای آنان، پیروزی مسلمانان بر مغولان است، همچنان که تاتارها به سرزمینهای اسلامی وارد نشدند و خلیفهٔ بغداد و دیگر پادشاهان مسلمان را نکشتند مگر با کمک و پشتیبانی آنان».

اعیاد نصیریان:

آنان عیدهای بسیاری دارند که بطور خلاصه بیان‌گر قسمتی از عقاید و باورهایشان است مانند:

- عید نوروز: در روز چهارم از نیسان از ماههای سریانی و بیست، بیست و یکم، یا بیست ودوم از ماه مارس شروع می‌شود که نخستین روز از آغاز سال فارسی است و آنان معتقدند که در این روز نور خلق شده و سیارات نیز در چنین روزی به حرکت و دوران درآمده‌اند.

- عید مهرگان: که در اوایل و روزهای آغازین فصل پاییز است و همچون عید قبلی، اصالتا از عیدها و جشن‌های ایرانی و فارسی است.

- عید غدیر و عید بستر[7]، و زیارت روز عاشورا در دهم ماه محرم یادوارهٔ شهادت حضرت حسین بن علی رضی الله عنهما در کربلا.[8]

- روز مباهله: در نهم ربیع الأول است؛ همان روزی که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ به دستور الله تبارک و تعالی گروه مسیحیان نجران را که با وجود شنیدن دلایل محکم و روشن از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ، حاضر به دست برداشتن از عقاید شرک آمیز خود نشدند؛ به مباهله، یعنی لعنت فرستادن بر آن کسی که اشتباه می‌گوید، دعوت کرد، که باز هم نپذیرفتند و بار دیگر، و این بار خود بطلان عقایدشان را ثابت کردند.

- عید قربان: که البته آن را در دوازدهم ذی الحجة برگزار می‌کنند.

- نصیریان همچنین عیدهایی از مسیحیان را هم جشن می گیرند مانند: عید تجلی یا خاج‌شویان[9] و عید قدیسه بارابارا و عید میلاد مسیح و عید پنجاهه یا گلریزان[10] و عید صلیب[11] که این روز را برای شروع کار زراعت و یا برداشت محصول و همچنین برای شروع معاملات تجاری و سرآغاز قراردادهای اجاره دادن و اجاره گرفتن انتخاب می‌کنند.

- جشن روز (دلام) که در نهم ربیع الأول و به منظور خوشحالی و شادمانی از کشته شدن حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ برگزار می‌کنند.

اساس فکری و اعتقادی نُصَیریان:

اعتقادادت آنان برگرفته از آیین بت‌پرستی کهن است؛ سیارات و ستارگان را نیز مقدس دانسته و آن را محل سکونت علی ـ رضی الله عنه ـ می‌دانند. همچنین از نوافلاطونی یا فلسفهٔ افلاطونی نوین [که اختلافی جوهری با فلسفهٔ افلاطون دارد] تاثیر گرفته‌اند و نظیریهٔ فیض یا صدور را نیز از این دسته نقل می‌کنند.

معتقدات و باورهایشان، از مذاهب فلاسفهٔ مجوسی تاثیر گرفته است و چیزهایی را هم از مسیحیت و عرفان مسیحی گرفته‌اند همچون عقیدهٔ تثلیث[12] (سه‌گانگی) و برخی مقدسات دیگر مسیحی و همینطور مباح بودن شراب.

عقیدهٔ تناسخ و حلول آنان نیز برگرفته از بوداییان هندی و آسیای شرقی است.

آنان از غلاة شیعه هستندکه این باعث شده است فکر آنان بسیار از عقاید شیعه و از جمله سبئیه (پیروان عبدالله بن سبأ) تاثیر گرفته باشد.

مناطق گسترش و نفوذ نصیریان:

نصیریان در منطقه‌ای موسوم به «جبال النصیریین» واقع در شهر لاذقیة در سوریه، ساکن هستند که این اواخر، در شهرهای هم جوارشان نیز انتشار یافته‌اند.

تعداد بسیاری از آنان نیز در غرب آناتولی وجود دارند که با نام «تخته‌چی‌ها» (هیزم شکنها یا هیزم فروشان) معروفند، در حالی که در آناتولی شرقی آنان را «قزل‌باش» می‌نامند.

در قسمتهای دیگری از ترکیه و آلبانی نیز تحت نام بکاتشیان منتشر هستند و تعدادی دیگر از آنان هم در ایران و ترکستان با نام علی اللهی معروفند و گروهی دیگر هم در لبنان و فلسطین زندگی می‌کنند.

جمع بندی:

نصیریان فرقه‌ای هستند از جمله فرقه‌های باطنیه که از قرن سوم هجری به بعد ظهور پیدا کردند و جزو فرقه‌های غالی به شمار می‌روند که در واقع مسلمان به شمار نمی‌آیند و جز اسم اسلام چیزی برای خود باقی نگذاشته‌اند.

اهل سنت آنان را فرقه‌ای خارج از دایرهٔ اسلام می‌دانند و جایز نمی‌دانند که با آنان همچون دیگر مسلمانان، نشست و برخاست و رفتار شود؛ که این به سبب اندیشه‌های افراطی آنان است از جمله آن آراء و عقایدی که ارکان اسلام را زیر پا می‌گذارد زیرا آنان نماز جمعه نمی‌خوانند و هرگز به طهارت و پاکیزگی شرعی تمسک نمی‌جویند و مراسم و قُداس‌هایی همچون قداس‌های مسیحیان دارند و حج را بطور کلی قبول ندارند و زکات را به آن صورت که اسلام راستین تعریف می‌کند، پذیرا نیستند.

مراجع مفید دیگر در این موضوع:

- الجذور التاریخیة للنصیریة العلویة، الحسینی عبدالله - دار الاعتصام - القاهرة 1400هـ/1980م.

- الملل و النحل، أبو الفتح شهرستانی.

- شرح نهج البلاغ، ابن أبی الحدید - دار الکتب العربیة - القاهرة.

- رسائل ابن تیمیه، رسالة فی الرد علی النصیریة.

- الباکورة السلیمانیة فی کشف أسرار الدیانة النصیریة - سلیمان أفندی الأذنی - بیروت 1864م.

- تاریخ العلویین - محمد أمین غالب الطویل - چاپ شده در لاذقیة پایتخت دولت علوییان، سال 1924م.

- خطط الشام - محمد کرد علی- چاپ دمشق 1925م. [ج3 /265 - 268] [ج 6/107 -109 ].

- دائرة المعارف إسلامی، مدخل نصیری.

- إسلام بلا مذاهب - د. مصطفی الشکعة - چاپ دار القلم، القاهرة 1961م.

- تاریخ العقیدة النصیریة - خاورشناس، رنه دوسو - منتشر شده توسط کتابخانهٔ امیل لیون و کتاب المجموعة با متن عربی در آن آمده.

- الأعلام زرکلی، ح/254 - بیروت 1956م.

- تاریخ الأدب العربی - کارل بروکلمان، 3/357 - چاپ دار المعارف 1962م.

- الحرکات الباطنیة فی العالم الإسلامی - د. أحمد محمد الخطیب - مکتب الأقصی، عمان.

- دراسات فی الفرق - د. صابر طعیمة - مکتبة المعارف، الریاض 1401هـ / 1981م.

- L. Massignon Minora, Beyrouth 1963.

نویسنده: دکتر مانع بن حماد الجهنی

ترجمه و گردآوری (با کمی تغییر و تصرف): أبو عبدالله مدنی

منبع مقاله: سایت صید الفوائد، به نقل از «الموسوعة المیسرة في الأدیان والمذاهب والأحزاب المعاصرة».

منابع مورد استفاده در ترجمه: سایت قصة الاسلام ـ ویکی پدیای عربی ـ ویکی پدیای فارسی ـ سایت طریق السلف.


[1] تناسخ یعنی درآمدن روح به کالبدی، پس از خروج از کالبدی دیگر و حلول نیز یعنی ـ نعوذ بالله ـ تجسم الله در اشکال و تصاویر و یا هر چیز مادی قابل رؤیت.

[2] سنجار شهری است در شمال عراق که در غرب نینوا قرار گرفته و منطقه‌ای کوهستانی و مستحکم است که بیشتر ساکنانش را یزیدی‌ها تشکیل می‌دهند، البته تعدادی از کردهای شیعه و عربهای سنی نیز در آنجا ساکنند و تا قبل از دههٔ شصت قرن گذشته جمعیت مسیحی نسبتا بزرگی نیز داشته است اما از آن به بعد تعداد این جمعیت رو به کاهش نهاده است.

[3] با «الرسالة القبرصیة» نوشتهٔ شیخ الاسلام ابن تیمیه که در آن به سؤالات اعتقادی پادشاه قبرص (سرجواس)، پاسخ گفته و برایش ارسال شده است، اشتباه نشود. (مترجم)

[4] اولین کسی که نماز بدون سجده را بوجود آورد مسیلمهٔ کذاب بود. (مترجم)

[5] «قُداس الهی» نوعی مراسم مذهبی در میان مسیحیان است که به اختصار «قداس» خوانده می‌شود و در میان خود آنرا نماز هم می‌خوانند و به صورت دسته جمعی و با حضور کشیش و در کلیسا و با خواندن سرود و دعا، همراه با موسیقی، برای شکر گذاری از مسیح اجرا می شود؛ در بعضی از کلیساهای شرقی و یا غربی برای مراسم قداس از اصطلاحات دیگری به معنی «قربانی الهی» یا «نزدیکی به قدیس» استفاده می شود. (مترجم)

[6] (علی، محمد، سلمان).

[7] عید بستر یا «عید الفراش» یادوارهٔ شبی است که علی ـ رضی الله عنه ـ بجای رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ در بستر ایشان خوابید. (مترجم)

[8] این اعیاد در میان همگی اهل تشیع وجود دارد، اما با این اختلاف در نزد نصیریان که آنان معتقدند حسین نیز همچون عیسی کشته نشده بلکه مخفی شده است. (مترجم)

[9] به اعتقاد مسیحیان در این روز عیسی در رود اردن غسل تعمید به جای آورده است، و در چنین روزی تمامی آبهای دنیا مقدس می شود. (مترجم)

[10] مسیحیان بر این باورند که مسیح پس از اینکه به صلیب کشیده و کشته شد [جمعهٔ نیک] پس از دو روز، از مرگ برخاست [به این مناسبت هم عید پاک را برگزار می‌کنند] و خود به حواریون تا چهل روز آموزش می‌داد و بعد از آن نیز عروج کرد، اما قبل از عروج به آنان قول داد که روح القدس را برای ادامهٔ آموزش نزد آنان بفرستد و ده روز پس از عروج مسیح؛ یعنی پنجاه روز بعد از برخاستن مسیح از مرگ، روح القدس نزول کرد. و به همین مناسبت مسیحیان عید یا جشن پنجاهه را برگزار می‌کنند. (مترجم)

[11] در باوری مسیحی، سالروز پیدا شدن صلیبی است که مسیح را بر آن شکنجه داده و کشته‌اند؛ که توسط ملکه هلن مادر امپراطور روم، کنستانتین اول در اوایل قرن پنجم میلادی پیدا شد. (مترجم)

[12] که ـ نعوذ بالله ـ می‌گویند الله یکتا در سه صورت متمایز ظهور کرده است: در علی که آنرا معنی می‌دانند و در محمد که آن را اسم می‌گویند و در سلمان که آن را به عنوان باب باور دارند و با مخفف (ع.م.س) در بین خود ابراز می‌کنند. (مترجم)

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان