سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

23 ارديبهشت 1404 15/11/1446 2025 May 13

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7661107
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 67   تعداد بازدید: 2737 تاریخ اضافه: 2010-03-24

شاخص‌هاي سياست خارجي ابوبكر رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در دوران خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه مهم‌ترين اهداف و شاخص‌هاي سياست‌گزاري خارجي حكومت اسلامي به شرح زير تبيين شد:

 

1ـ ارائه‌ي نمايي باشكوه و قدرتمند از اسلام به ساير ملت‌ها

استراتژي ابوبكر رضی الله عنه در تحقق اين هدف، به روش‌هاي زير به اجرا درآمد:

الف) خبر پيروزي مسلمانان، در رويارويي با جريان ارتداد و آشوب فتنه‌گران كه به فروكش كردن آتش فتنه و تثبيت پايه‌هاي حكومت اسلامي انجاميد، به حكومت‌هاي مجاور خلافت اسلامي رسيد. تحولات قلمرو اسلامي در آن زمان زير نگاه دو قدرت ايران و روم بود و چون خبر پيروزي مسلمانان در اين جريان به ايران و روم رسيد، دانستند كه اين قدرت جديد، دسيسه‌ها و چالش‌ها را به راحتي پشت سر مي‌گذارد و همين، جلوه‌ي قدرتمند و باشكوهي از اسلام به نمايش گذاشت.

ب) لشكر اسامه: گسيل لشكر اسامه نقش مهمي در ايجاد وحشت در دل دشمنان اسلام و ارائه‌ي تصويري قدرتمند از اسلام داشت و طوري شده بود كه بازگشت پيروزمندانه‌ي لشكر اسلام به مدينه، رومي‌ها را به سؤال و شگفت واداشته و آنان را به قدري در هراس انداخته بود كه هرقل را بر آن داشت تا ده‌ها هزار از نيروهايش را در مرزها مستقر كند. با انتشار اين خبر و رسيدن آن به ايراني‌ها، هيبت و شوكت اسلام و مسلمانان، بيش از هر زماني در اين قدرت‌ها رخنه كرد.( تاريخ الدعوة الي الاسلام، ص259و260)

 

2ـ پيگيري فرمان رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم درباره‌ي جهاد

ابوبكر صديق رضی الله عنه براي تأمين دعوت و رساندن آن به مردم، راه جهاد را ادامه داد و براي گسترش دعوت حق، عموم مسلمانان را به جهاد و خروج در راه خدا فراخواند تا طاغوتياني را كه دعوت رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را رد كرده و نور حق را از ملت‌هايشان دريغ نموده بودند، نابود كند. عموم مسلمانان نيز فراخوان ابوبكر صديق رضی الله عنه را لبيك گفتند تا زير پرچم جنگاوران مجاهدي چون خالد، ابوعبيده، عمرو، شرحبيل و يزيد رضی الله عنهم انجام وظيفه نمايند. اين فرماندهان از سوي خليفه‌ي باتجربه و كارآزموده‌اي منصوب شده بودند كه دانش نظامي شگفت‌انگيزي داشت؛ دانشي كه در شرايط بحراني و چالش‌هاي فراروي مردمش، به دست آورده و او را در گزينش بهترين فرماندهان لشكري به نحو احسن ياري داده بود. ابوبكر صديق رضی الله عنه علاوه بر گزينش درست فرماندهان، همواره آنان را راهنمايي مي‌كرد و همين، باعث شد تا شام و عراق در كوتاه‌ترين زمان ممكن و در حداقل تلفات و سختي‌ها فتح شوند.

 

3ـ عدالت‌گستري و مهرورزي درميان مردم مناطق فتح‌شده

سياست خارجي ابوبكر صديق رضی الله عنه مبتني بر عدل‌گستري، برقراري امنيت و ايجاد اطمينان و آرامش خاطر براي توده‌ي مردمان مناطق فتح شده بود تا بتوانند به‌وضوح تفاوت حكومت حق و حكومت باطل را دريابند و در پي آن چنين نپندارند كه حكومت ستم‌پيشه‌اي نابود شده تا حكومت ستم‌گر ديگري و يا ظالم‌تر از آن، روي كار بيايد. ابوبكر صديق رضی الله عنه به فرماندهانش سفارش نمود كه رفتار عادلانه‌ و محبت‌آميزي با مردم داشته باشند؛ چراكه شكست‌خورده، بيش از هر كس ديگري نيازمند مهر و عطوفت است تا انگيزه‌هاي جنگ و شورش، از او برداشته شود. مسلمانان فاتح نيز اين رويه را با مردم مناطق فتح شده در پيش گرفتند و توجه ويژه‌اي به سازندگي و عمران نمودند. توده‌ي ملت‌ها، با برپايي ترازوي عدل، منش نويني از انسانيت راستين ديدند كه باعث انتشار نور اسلام و شكار دل‌ها شد و بدين‌سان همه، در برابر اسلام گردن نهادند. سپاهيان فارس و روم، به هر جا كه قدم مي‌گذاشتند، خرابي به راه مي‌انداختند و با هتك حرمت و تجاوزگري، آن‌چنان وحشت و هراس شديدي ايجاد مي‌كردند كه خاطره‌ي تلخش، سينه به سينه و نسل به نسل مي‌گشت. اما ورود سپاهيان اسلام به قلمرو فارس و روم، جلوه‌ي زيبايي از عدالت و مهرورزي را نمايان كرد و جايگاه انساني آحاد ملت‌ها را كه در اثر ظلم و خفقان حكام ستم‌پيشه‌ي فارس و روم، به نابودي كشيده شده بود، به آنان باز گردانيد. ابوبكر صديق رضی الله عنه به اين استراتژي، توجه ويژه‌اي داشت و همواره به رفع اشتباهات و كجي‌ها مي‌پرداخت. بيهقي رحمه الله مي‌گويد: عجم‌ها، پس از هر پيروزي، به غارت‌‌گري پرداخته و هر طور كه مي‌خواستند با بزرگان و سرآمدان حريف شكست‌خورده، برخورد مي‌كردند و سرِ كشته‌هاي دشمن را جهت افتخار و به‌نشان پيروزي، براي شاهانشان مي‌فرستادند. مسلمانان در جنگ با روميان، به قصد مقابله به‌مثل، همين رويه را در پيش گرفتند كه از آن جمله مي‌توان به كار عمرو بن عا صلی الله علیه وسلم و شرحبيل بن حسنه اشاره كرد كه سر يكي از فرماندهان رومي به نام بنان را با عقبه بن عامر رضی الله عنه به مدينه فرستادند. اما ابوبكر صديق رضی الله عنه اين كارشان را نكوهش كرد. عقبه رضی الله عنه عرض كرد: «اي خليفه‌ي رسول‌خدا! دشمن، با ما همين كار را مي‌كند.» ابوبكر صديق رضی الله عنه فرمود: «آيا مي‌خواهيد روش فارس و روم را در پيش بگيريد؟! پس از اين، هيچ سري را برايم نفرستيد و به نامه و گزارش كارتان بسنده كنيد.»( تاريخ الخلفاء از سيوطي، ص123)

 

4ـ برداشتن هرگونه زور و اجبار از مردم

يكي از شاخص‌ترين سياست‌هاي خارجي ابوبكر صديق رضی الله عنه برداشتن زور و اجبار از مردم مناطق فتح‌شده بود و هيچ كسي را به پذيرش اسلام مجبور نمي‌كرد؛ اين رويه‌اش، برخاسته از فرموده‌ي الهي بود كه:

 

« أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ »(يونس:99)

يعني: «آيا تو مي‌خواهي مردم را مجبور كني به اين‌كه ايمان بياورند؟!»

 

هدف مسلمانان از جهاد برون‌مرزي و فتح سرزمين‌ها، نابودي سركشان و در پي آن گشايش درها به سوي ملت‌ها بود تا كابوس ستم را از بين ببرند و شرافت و انسانيت راستين را به مردم هديه كنند؛ نور اسلام را ببينند و آزادانه تصميم بگيرند. آري! مسلمانان، كسي را به پذيرش اسلام، مجبور نكردند و تا زماني كه با آن‌ها عهدشكني نشد، بر پيمان خود به ترتيب زير پايبند ماندند:

الف) پرداخت جزيه از سوي كساني كه اسلام را قبول نكردند.

ب) عدم به‌كارگيري و استخدام غيرمسلمانان در كارهاي كليدي از قبيل فعاليت‌هاي لشكري و نظامي.

ج) اخذ پيمان از غيرمسلمانان قلمرو حكومت اسلامي مبني بر اين‌كه از فعاليت‌هاي ضد اسلامي بپرهيزند.

د) در صورتي كه هر غيرمسلماني، خواسته باشد دينش را تغيير دهد، تنها بايد مسلمان شود.

با توجه به اين‌كه به زور و اجبار نمي‌توان عقيده‌اي را بر كسي تحميل كرد، اسلام و حكومت اسلامي، براي غيرمسلمانان از طريق شرح عملي و تئوري به‌گونه‌اي تبيين شد كه به ميل خود اين دين را بپذيرند و مسلمان شوند.( تاريخ الدعوة إلي الإسلام، ص263)

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

 سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان