سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

2 آبان 1403 19/04/1446 2024 Oct 23

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7276892
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 52   تعداد بازدید: 3849 تاریخ اضافه: 2016-05-14

اعمالی که سختی محشر را آسان می ‌کند

اعمالی که سختی محشر را آسان می ‌کند


با وجود این سختی‌‌ها در میدان محشر، انسان‌ها به اموری نیاز دارند تا آن سختی‌ها و هول و هراس‌ها را برایش تخفیف دهد.


در روایاتی آمده است که برخی اعمال سبب ورود بهشت شده و ترازوی اعمال را سنگین می ‌کنند، و در تخفیف سختی‌‌های میدان محشر نقش دارند.


اعمال مؤمنان متفاوت خواهد بود، چنان که در برخی نصوص آمده است که برخی از اعمال وقوف و ایستادن در میدان محشر را آسان می ‌کنند. بنابراین، برخی از مؤمنان شامل این افراد خواهند بود:


برخی از مؤمنان کسانی خواهند بود که الله تعالی آنان را در آن روز سخت، طولانی، وحشتناک و بسیار گرم در زیر سایۀ خود جای می ‌دهد، روزی که مردم سخت در عرق غرق شده‌اند، پروردگار برخی از مؤمنان را جدا می ‌کند و آنان را در زیر سایه عرش جا می ‌دهد. در این مورد احادیث فراوانی وارد شده است.


رسول الله صلی الله علیه و سلم در حدیثی فرمود: "الله، هفت گروه را روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه او وجود ندارد، در زیر سایه خود، جای می‌دهد: 1ـ فرمانروای عادل. 2 ـ جوانی که در سایه اطاعت و بندگی الله، رشد یافته باشد. 3 ـ کسی که همواره دل بسته مسجد باشد. 4 ـ دو مسلمانی که صرفا بخاطر خوشنودی الله با یکدیگردوست باشند و بر اساس آن، با هم جمع یا از یکدیگر جدا می‌شوند. 5 ـ کسی که زنی زیبا و صاحب مقام، او را به فحشاء بخواند ولی او نپذیرد وبگوید: من از الله می‌ ترسم. 6 ـ کسی که با دست راستش طوری صدقه دهد که دست چپش نداد. 7ـ کسی که در تنهایی به یاد الله باشد و از ترس او، اشک بریزد"[1].


کسانی که فقط برای خوشنودی الله با هم دوستی و رفاقت برقرار می‌ کنند

آنان که صرفا همدیگر را برای رضای الله دوست می ‌دارند، نه به خاطر مال، رنگ، پست و مقام یا منفعت دنیوی.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "الله تعالی در روز قیامت می ‌فرماید: کجایند کسانی که به خاطر شکوه و جلال من با همدیگر محبت می‌ کردند؟ امروز آنان را در زیر سایه‌ام که جز آن سایه‌ای نیست، جای می‌دهم"[2].


تاجری که به تنگدست مهلت می ‌دهد یا قرضش را می‌ بخشد

ترحم بر فقیر و سخت نگرفتن بر وی، دارای فضیلت است، و از جمله ی این ترحم، مهلت دادن آن و مطالبه نکردن دَین و قرض از اوست، تا این که فرصتی برای پرداخت دینش بیابد و یا این که بخشی از آن را از عهده مستمند درگذرد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده: "هر کس تنگدستی را مهلت دهد یا قرضش را ببخشد، الله عزوجل در روز قیامت او را در زیر سایه قرار می ‌دهد"[3].


و نیز در روایت دیگری فرموده است: "هر کس دین مدیونش را فرو گذارد، یا آن را ببخشد، روز قیامت در زیر سایه عرش خواهد بود"[4].


کسی که بر تنگدست آسان می‌ گیرد

این فرد مشابه شخص قبلی است، وی فرد تاجری است که با فقرا ملاطفت و نرمی می ‌کند، و در مطالبه دیونش سختگیری نمی ‌کند، و بلکه بخشی از مالش را به آنان می ‌بخشد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالی که از احوال مردم در روز قیامت سخن می ‌گفتند: فرمود: "الله تعالی در روز قیامت فردی را می ‌آورد که به او مال داده است، و به او می‌ گوید: تو چه کردی؟ می ‌گوید: پروردگار! من کاری نکردم، جز این که تو به من مال عطا کردی و من با آن با مردم خرید و فروش کردم، و اخلاق من این بود که من بر توانگر آسان می ‌گرفتم و تهیدست را مهلت می‌ دهم. الله عزوجل می‌ فرماید: من به این کار سزاوارترم، آن‌ گاه فرماید از بنده‌ام درگذرید"[5].


 در روایت دیگری آمده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "مردی اصلا کار نیک انجام نداده است، وی در دنیا با مردم معاملۀ قرضی انجام داده و به قاصدش (منشی) گفته است: از هر کسی توانگر بود، بگیر و هر کسی را که تهیدست بود، رها کن و از او درگذر، شاید الله تعالی از ما درگذرد. وقتی از دنیا می‌ رود، پروردگار می ‌گوید: آیا کار خیری انجام داده‌ای؟ می ‌گوید: خیر، مگر این که من برده‌ای داشته‌ ام و با مردم معامله قرضی انجام داده‌ام و به او سفارش کرده‌ ام که از توانگران بگیر و تهدیستان را رها کن و از آنان درگذر، شاید پروردگار از ما درگذرد. پروردگار می ‌فرماید: من هم از تو گذشته‌ام"[6].


هر کسی که در صدد برآورده ساختن نیاز برادرش است

الله سبحانه و تعالی مردم را متفاوت آفریده است، برخی را توانگر و عدّه‌ای را تهیدست، برخی را نیرومند و جمعی را ضعیف قرار داده و برخی ارتباطات قوی تری داشته و آشنایان فراوانی دارند و عده‌ای بر عکس.


بنابراین، هر کس را که الله به نعمتی برتری داده است، باید با کسانی که پروردگار آنان را از این نعمت محروم ساخته است، مساعدت نماید، تا الله تعالی او را در زیر سایه‌ اش جای دهد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: "هر کس، یک سختی از سختی‌‌های دنیوی را از مؤمنی بر طرف سازد، الله یک سختی از سختی‌‌های قیامت را از وی دور می‌ سازد، و هر کس بر تهیدستی آسان بگیرد، الله در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت، و هر کس پرده داری مسلمانی را بکند، الله در دنیا و آخرت از او پرده داری خواهد کرد، و الله در صدد کمک بنده‌اش است، تا زمانی که بنده در صدد کمک بردادرش باشد"[7].


دادگران

عدالت، صفت بزرگان، و اخلاق حکیمان است، و هر کس بدان عمل نماید، سود مندی همنشین و توفیق یارش خواهد بود، درونش در دنیا آرام بوده و منزلتش در آخرت بالا خواهد بود، دشمنان و بد خواهانش اندک و دوستان و محبانش فراوان خواهند بود.


اما ستمگری، صفت ابلیس، و زداینده پاکی و قداست است، سرانجامش وخیم و پایانش بی ‌اساس است، صاحبش را نابود و انجام دهنده‌ اش را از پای در خواهد آورد.


الله تعالی چنان با عدالت و دادگری محبت دارد که عادلان و دادگران را در روز قیامت از دیگران متمایز و جدا می‌ گرداند.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "همانا دادگران در نزد پروردگار، بر منبرهایی از نور، در جانب راست الله – که هر دو دست پرودگار راست هستند -قرار خواهند گرفت، آنان که در داوری و اهلشان وقتی متولی آن قرار گیرند، عدالت می ‌کنند"[8].


آنان عدالت را پیشه می ‌کنند در:

داوری شان، وقتی در میان خصومتگران حکم و داوری کنند.

خانواده شان، بر همسر و فرزند ستم نمی ‌کنند،

آنان که در تحت سرپرستی و تکفل آنان قرار دارند، از قبیل فرمان روایان، رؤسای دولتها، مدیران شرکتها، مدارس، و...


بنابراین، این افراد اگر عدالت را پیشه کنند، الله عزوجل آنان را بر منبرهایی از نور بالا خواهد بود.


فرو برندگان خشم

خشم صفت بد و مذموم است و سرانجام بدی خواهد داشت. رسول الله صلی الله علیه و سلم به یکی از یارانش توصیه می‌ کرد و پیوسته به او می ‌فرمود: "خشم نگیر، خشم نگیر، خشم نگیر"[9]. چون از عاقبت خشم خبر داشت.


زیرا چقدر مشاهده شده است که خشم، دوستان را از هم جدا کرده، و جان‌ها را نابود ساخته، و درگیری و اختلاف را رواج داده است!.


و تردیدی نیست که انسان خردمند و شجاع کسی است که نفسش را کنترل کند و به هنگام خشم و غضب بر آن تسلّط داشته باشد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "پهلوان آن نیست که طرف را بر زمین بزند، بلکه پهلوان کسی است که به هنگام خشم نفسش را مهار کند"[10].


بنابراین، آنان که خشمشان را فرو برده و درون خود را کنترل می ‌کنند، الله تعالی در روز آخرت آنان را جزا می ‌دهد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "کسی که خشمش را فرو می‌ برد، در حالی که می ‌تواند، آن را به اجرا در آورد، پروردگار در روز رستاخیز در جمع تمام خلایق او را فرا می‌ خواند، و به او اختیار می‌ دهد که هر کدام از حوریان عین را برای خود انتخاب نماید"[11].


مؤذنان

اذان گفتن، نوعی عبادت و تقرب الی الله است، و اگر مردم فضیلت اذان را می‌ دانستند به سوی آن می ‌شتافتند و حتی برای آن قرعه می ‌انداختند؛ چرا چنین فضیلتی نصیب موذن نباشد، در صورتی که او ندای توحید را بلند می ‌کند و آن را در میان مردم آشکار می‌سازد؟


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "در روز قیامت گردن مؤذنان از دیگران درازتر خواهد بود"[12].

دراز بودن گردن در جمال و زیبایی می ‌افزاید، و این زیبایی برازنده ی کسی است که عمل شایسته ی اذان را بر عهده دارد، چنان که کلمات توحیدی اذان را به گوش مردم می‌ رساند و آنان را به سوی نماز فرا می ‌خواند و در روز قیامت، هر موجود تر و خشکی در دنیا که اذان را شنیده است، برای مؤذن گواهی می ‌دهد.


ابوسعید خدری رضی الله عنه به عبدالرحمن بن صعصعه گفت: "من می ‌بینم که تو با گوسفند و بیابان دوستی و علاقه داری، پس هر گاه با گوسفندان یا در بیابان بودی و برای نماز اذان گفتی، صدایت را بلند کن؛ زیرا هر جن و انس و هر چیزی که صدای مؤذن را بشنود، در روز قیامت برای او گواهی می ‌دهد"[13].


کسانی که در اسلام پیر شوند

ثبات و پایداری بر اسلام و مردن بر آن، سعادت بسیار بزرگی است، الله تعالی می‌ فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ﴾ [آل عمران: 102]. "ای کسانی که ایمان آورده اید، آن چنان که باید از الله ترسید، از الله بترسید و شما (سعی کنید که) نمیرید مگر آن که مسلمان باشید".


الله عزوجل دستور داده تا سال خوردگان را گرامی داشته و جایگاهشان را پاس داریم.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "هر جوانی، سالخورده‌ای را به خاطر سنش گرامی دارد، الله کسی را می‌ گمارد که در سن پیری او را گرامی دارد"[14].


و نیز رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "هر کس مسلمان پیر، حافظ قرآن که در آن زیاده روی و کوتاهی نکرده است، و پادشاه عادل را گرامی بدارد، الله تعالی را گرامی داشته است"[15].


و نیز رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "هر کس بر کوچکان ما رحم نکند و بزرگان ما را احترام نکند، از ما نیست"[16].


پروردگار مسلمان پیر را در روز قیامت گرامی می ‌دارد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "هر کس مویش در اسلام سفید شود، در روز قیامت برایش نوری خواهد شد"[17].


وضوگیرندگان

وضو، کلید نماز، تلاوت قران، طواف و بسیاری از عبادتهاست، و جز مؤمن کسی بر وضو محافظت نمی‌ کند.


وضو گرفتن شعار امت اسلام است، و وضو گیرندگان زمانی که در پیشگاه پروردگارشان بایستند، اثر وضوی خویش را می ‌بینند.


رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالی که از احوال مردم در روز قیامت سخن می ‌گفت: فرمود: "امت من روز قیامت فرا خوانده می‌ شوند در حالی که اعضای وضوی آنها بر اثر وضو می‌درخشد. لذا هرکس خواست این نور بیشتر گردد، آن را بیشتر کند"[18].


و نیز ایشان فرموده اند: "زیبایی و جمال مؤمن تا جایی خواهد بود که وضو به آنجا می ‌رسد"[19].

منظور حدیث از جمال و زیبایی، نورانیتی است که در روز قیامت او را در میان مردم مزین جلوه می‌دهد.

بنابراین، در روز قیامت، آن گاه که امت‌ها موج می ‌زنند، و کار بر آنان دشوار می‌ گردد، و انسان‌ها با هم دیگر اختلاط می‌ کنند، در آن لحظه امت محمد صلی الله علیه و سلم با یک ویژگی خاصی از دیگران شناخته و متمایز می ‌گردند و آن ویژگی وضو و نماز است که آن، همان نورانی بودن و درخشندگی است.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "در روز قیامت، من نخستین کسی خواهم بود که اجازۀ سجده داده می ‌شوم، و من نخستین کسی خواهم بود که اجازه داده می ‌شوم تا سرم را بردارم، آن گاه در پیشاپیش خود می ‌نگرم و امتم را در میان سایر امت‌ها می ‌شناسم، همچنین آنان را از پشت سر و سمت راست و چپم می ‌شناسم. آن گاه فردی گفت: یا رسول الله! چگونه امتت را در میان سایر امت‌ها از زمان نوح تا آخر می ‌شناسی؟ فرمود: "اندام‌ های وضوی آنان در اثر وضو گرفتن می‌ درخشد"[20].


اهل قرآن

قرآن، مایه ی عزت در دنیا و نجات در آخرت است و هر کس شب و روزش را به حفظ و تدبر در قرآن صرف نماید، روز قیامت با انسان کسل و روی گردان یکسان نخواهد شد.


رسول الله صلی الله علیه و سلم تلاوت کننده س سوره ی بقره و آل عمران را ستوده و فرموده است که این دو سوره، صاحب خود را در میدان محشر نجات داده و سختی آن را برایش آسان می ‌کنند.


ایشان نیز فرمود: "قرآن را بخوانید، زیرا این قرآن در روز قیامت برای صاحبش شفاعت می‌ کند، دو سوره ی بقره و آل عمران را تلاوت کنید؛ زیرا این دو سوره در روز قیامت مانند ابر پُر بار خواهند آمد، یا مانند پرندگان به صف کشیده بوده و از تلاوت کننده ی خود دفاع خواهند کرد. سور بقره را بخوانید؛ زیرا تلاوت این سوره مایه ی برکت و ترک آن سبب حسرت خواهد بود و کسی که پیوسته این سوره را می‌ خواند، ساحران نمی ‌توانند بر او تأثیر بگذارند"[21].


و نیز رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "روز قیامت، صاحب قرآن آورده می ‌شود، قرآن می‌ گوید: پروردگارا! وی را بپوشان، آن گاه لباس کرامت به او پوشانده می‌ شود. باز قرآن می ‌گوید: پرودگارا! به او بیشتر بده، آن گاه به او تاج کرامت پوشانده می ‌شود. باز می ‌گوید: پروردگارا! از او راضی باش و آن گاه الله از او راضی می‌ شود"[22].


نیكوكاران

نیکوکان، و سخاوتمندانی که الله تعالی به آنان مال، منزلت و علم عطا کرده است، به دنبال ضعیفان می ‌گردند و به تهیدستان کمک کرده و به یاری ستم دیدگان می ‌شتابند و داد محرومان می ‌رسند و از سختی مصیبت زدگان می‌ کاهند و اندوه افراد غم زده را تخفیف می‌دهند. الله عزوجل نیز در روز رستاخیز در دشواری‌‌ های آنان تخفیف آورده و سختی‌‌ های آنان را آسان می‌ کند.


رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: "هر کس یک سختی از سختی‌‌های دنیوی از مؤمن را بر طرف سازد، الله تعالی یک سختی از سختی‌‌های قیامت را از وی دور می ‌سازد، و هر کس بر تهی دستی آسان بگیرد، الله عزوجل در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت، و هر کس پرده داری مسلمانی را بکند، الله تعالی در دنیا و آخرت از او پرده داری خواهد کرد، و پروردگار در صدد کمک بنده‌اش است، تا زمانی که بنده در صدد کمک بردادرش باشد"[23].


یاری دهندگان ضعفا

الله عزوجل، انسان‌ها را در مراتب گوناگونی آفریده و برخی را بر برخی برتری داده است، چنان که گاهی توانمندان بر ضعیفان تسلط یافته و با برداشتن اموال یا آزار دادن جسمی و یا بازداشتن حقوقشان، به آنان ستم می‌ کنند.


و در عین حال در میان توانمندان، افراد مؤمن و پرهیزگاری یافته می‌ شود که به یاری ضعیفان اقدام نموده و از حقوقش دفاع می ‌کنند و رسول الله صلی الله علیه و سلم این گونه انسان‌ها را مژده داده و می ‌فرماید: "هر کس برادرش را در غیاب او یاری دهد، پروردگار در دنیا و آخرت او را یاری می‌ دهد"[24].


در پایان...

این‌ها برخی از وضعیت‌های مؤمنان و پرهیزگاران در آن روزی است که زن و فرزند برای انسان سودی نمی‌ رسانند، جز آن کس که با قلبی سلیم به درگاه الله تعالی حضور یابد.


آری، قلبی که از شرک، حسادت و غش سالم بوده و از ایمان، صداقت و تقوا پر باشد.




[1]- صحیح بخاری، البته مقصود حدیث این نیست که فقط همین هفت نفر در زیر سایۀ عرش قرار می‌گیرند و بس؛ زیرا احادیث فراوانی آمده است که خداوند افراد دیگری را نیز در زیر سایۀ عرش جای خواهد داد و علامه ابن حجر صفات افرادی را که در زیر سایۀ عرش قرار می‌گیرند، در کتاب «معرفة الخصال الموصلة الی الظلال» آنها را ذکر نموده است.


[2]- صحیح مسلم.

[3]- صحیح مسلم و احمد.

[4]- مسند احمد.

[5]- مستدرک حاکم با اسناد صحیح و اصل روایت در صحیحین موجود است.

[6]- نسائی، ابن حبان و حاکم با سند صحیح.

[7]- صحیح مسلم.

[8]- روایت مسلم.

[9]- صحیح بخاری.

[10]- متفق علیه.

[11]- سنن ترمذی.

[12]- صحیح مسلم.

[13]- صحیح بخاری.

[14]- سنن ترمذی.

[15]- سنن ابوداود.

[16]- سنن ترمذی.

[17]- سنن ترمذی.

[18]- صحیح بخاری.

[19]- صحیح مسلم.

[20]- مسند احمد با اسناد صحیح.

[21]- صحیح مسلم.

[22]- سنن ترمذی و حاکم با سند حسن.

[23]- صحیح مسلم.

[24]- مسند احمد و حاکم و دیگران با سند صحیح.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان