سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

11 خرداد 1404 04/12/1446 2025 Jun 01

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7708305
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 456   تعداد بازدید: 3046 تاریخ اضافه: 2010-04-01

حسن بن علي رضی الله عنه در دوران خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

عثمان رضی الله عنه  از همان آغاز دعوت اسلامي، رابطه‌ي عميقي با اين دعوت داشت و از اينرو هيچ نكته‌ي بزرگ و كوچكي از رهنمودهاي نبوي را از دست نداد و پس از آن نيز در دوران خلافت شيخين، هيچ مسأله‌اي از او پوشيده نماند. به عبارتي عثمان رضی الله عنه  با هيچ يك از زيرساختهاي حكومت اسلامي ناآشنا نبود و نظام تربيتي و آموزشي عثمان بن عفان رضی الله عنه  و بلكه همه‌ي صحابه رضی الله عنهم  ، قرآن كريم بود كه از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است. چنانچه مؤثرترين عاملي كه شخصيت عثمان بن عفان رضی الله عنه  را شكل داد و داشته‌هاي دروني وي را جلا بخشيد و توان و نيرويش را برانگيخت و روح و روانش را پيراسته ساخت، مصاحبت با رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  و شاگردي در مكتب آن حضرتص بود. چراكه عثمان رضی الله عنه  پس از پذيرش اسلام، در مكه و نيز پس از هجرتش به مدينه، همواره در كنار پيامبر اكرمص بود و روان و شخصيت خود را سر و سامان بخشيد و با حضور پيوسته و هميشگي در درسهاي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  ، علوم و معارف بسياري را از معلم و هدايتگر بشريت فرا گرفت. عثمان رضی الله عنه  از آن جهت از حضور در غزوه‌ي بدر، باز نماند كه عمداً طفره رفته يا قصد گريز از جنگ را داشته باشد؛ چنانچه برخي كوشيده‌اند تا چنين تهمت ناروايي را بر عثمان رضی الله عنه  وارد كنند. عثمان رضی الله عنه  به هيچ عنوان قصد تخلف از جنگ بدر يا مخالفت با رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  را نداشت و به راستي از فضيلتي كه نصيب اهل بدر گرديد، باز نماند. زيرا فضيلت حضور در جنگ بدر، از آن جهت بود كه حضور در جنگ، معنايي جز اطاعت و پيروي از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  نداشت و عثمان رضی الله عنه  نيز به خاطر اجراي دستور پيامبر اكرمص در مدينه مانده بود تا از همسرش رقيه بنت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم  پرستاري نمايد. بنابراين عثمان رضی الله عنه  فقط به خاطر اجراي دستور پيامبرص نتوانست در جنگ بدر شركت كند و اين، عين اطاعت از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  بود. به همين سبب نيز رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  از غنايم بدر، سهمي براي عثمان رضی الله عنه  تعيين نمود و بدين سان او را از اجر حضور در جنگ بدر، بي‌نصيب نگذاشت. عثمان رضی الله عنه  در ماجراي حديبيه نيز از فضايل منحصر به فردي برخوردار شد كه به پاره‌اي از آنها اشاره مي‌كنيم:

*رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  هنگامي كه از صحابه رضی الله عنهم   بيعت گرفت، دست مباركش را به جاي دست عثمان رضی الله عنه  در دست ديگرش نهاد. چراكه عثمان رضی الله عنه ‌‌ آنجا حضور نداشت و به عنوان نماينده به مكه رفته بود.

*رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  عثمان رضی الله عنه  را براي ابلاغ پيامش به مسلمانان دربند در مكه، انتخاب نمود.

*رويكرد درخشان عثمان رضی الله عنه  كه پيشنهاد طواف خانه‌ي خدا از سوي كفار قريش را رد كرد تا بدين سان ثابت كند كه فقط همراه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  طواف مي‌كند.[1]

*در فتح مكه نيز رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  سفارش عثمان بن عفان رضی الله عنه  را در مورد عبدالله بن ابي‌السرح پذيرفت.[2]

در مورد زندگاني عثمان رضی الله عنه  در مدينه، مي‌توان موارد ذيل را نام برد:

ازدواج عثمان رضی الله عنه  با ام‌كلثوم دخت رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  پس از وفات رقيه دخت آن حضرتص؛ وفات عبدالله بن عثمان رضی الله عنه  و سپس درگذشت ام‌كلثوم؛ مشاركت عثمان رضی الله عنه  در ساختار اقتصادي حكومت اسلامي و كمك‌هاي مالي وي؛ خريداري چاه رومه به بيست هزار درهم توسط عثمان رضی الله عنه  و وقف آن براي استفاده‌ي همگاني؛ مشاركت در توسعه‌ي مسجد پيامبرص و تجهيز لشكر اسلام براي اعزام به تبوك. احاديث زيادي روايت شده كه به فضيلت عثمان رضی الله عنه  در كنار ساير اهل فضيلت اشاره مي‌كند، همچنانكه برخي از احاديث، بطور اختصاصي در مورد فضيلت عثمان رضی الله عنه  نقل شده است. خبر دادن رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  از فتنه‌اي كه عثمان رضی الله عنه  به دنبال آن به شهادت رسيد؛ عثمان رضی الله عنه  در دوران خلافت ابوبكر صديق رضی الله عنه  جزو اهل شورا و آن دسته از اصحابي بود كه نظراتشان در مورد مسايل مهم مورد توجه قرار مي‌گرفت. عثمان رضی الله عنه  در مسايلي كه نرمي و ملاطفت مي‌طلبيد، در كنار ابوبكر رضی الله عنه  بود؛ همچنانكه عمر رضی الله عنه  در مسايلي مشاور و دستيار ابوبكر رضی الله عنه  محسوب مي‌شد كه شدت و قاطعيت، لازمه‌‌ي آنها بود. عمر رضی الله عنه  وزير ابوبكر رضی الله عنه  بشمار مي‌رفت و عثمان رضی الله عنه  دبير كل و منشي دولت صديق رضی الله عنه  بود. عثمان رضی الله عنه  در دوران خلافت عمر فاروق رضی الله عنه  نيز منزلت و جايگاه ويژه‌اي داشت. چنانچه عموم مردم، هرگاه مي‌خواستند، چيزي از عمر رضی الله عنه  درخواست كنند، آن را از طريق عثمان و عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنهما مطرح مي‌كردند. عثمان رضی الله عنه ، رديف ناميده مي‌شد. در زبان عربي به قائم مقام يا جانشين و يا شخص دوم حكومت، پس از شخص اول آن، رديف گفته‌ مي‌شود و يا به كسي اطلاق مي‌گردد كه در جايگاه رييس قرار مي‌گيرد و پس از رييس، به او مراجعه مي‌شود. گفتني است: در مواردي كه كاري از دست عمر يا عثمان برنمي‌آمد، مردم به عباس رضی الله عنه  مراجعه مي‌كردند.[3]

حسن بن علي رضی الله عنه  در دوران خلافت عثمان رضی الله عنه  در عنفوان جواني بسر مي‌برد و در مرحله‌ي سني خاصي قرار داشت كه مي‌توانست از رخدادها و اتفاقات پيرامونش، نكات زيادي بياموزد و از دانش سياسي خليفه‌ي راشد، عثمان بن عفان رضی الله عنه  و ساير صحابهy، استفاده‌ي زيادي ببرد؛ از جمله:

 

1ـ دانش بي‌نظير عمر رضی الله عنه  در مورد نحوه‌ي انتخاب خليفه

عمر فاروق رضی الله عنه  توجه ويژه‌اي به حفظ وحدت و يكپارچگي داشت و تا واپسين لحظات حياتش، در انديشه‌ي آينده‌ي امت اسلامي بود؛ آن هم در لحظاتي كه از بابت جراحات وارده، به شدت رنج مي‌برد.آري! آن لحظات جاوداني كه ايمان عميق عمر رضی الله عنه  درآن نمايان گرديد. و اخلاص و ايثارش تجلي يافت.[4] عمر فاروق رضی الله عنه  در آن لحظات سخت، براي گزينش خليفه‌ي جديد، روش نوين و بي‌سابقه‌اي ارائه داد كه نشان‌دهنده‌ي دانش عميق و بي‌نطيرش در زمينه‌ي استراتژي راهبردي وي در اداره‌ي حكومت اسلامي مي‌باشد. پيش از او رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  بي‌آنكه با نص صريح، كسي را به عنوان جانشين تعيين كند، دار فاني را وداع كرده و ابوبكر رضی الله عنه  نيز، بر اساس مشورت صحابه رضی الله عنهم   و پس از رايزني با آنان، وي را به عنوان جانشين خود، تعيين نمود تا اينكه نوبت شخص عمر رضی الله عنه  در بالين موت بود كه از او خواستند، شخصي را براي جانشيني خود، تعيين نمايد؛ لذا پس از انديشه‌ي بسيار در اين زمينه تصميم گرفت، روش جديدي براي انتخاب جانشين خود انتخاب كند كه متناسب با شرايط آن زمان باشد. رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  در حالي به دار باقي شتافت كه همه، ابوبكر رضی الله عنه  را به خاطر حسن پيشينه‌ي زيادي كه در اسلام داشت، بيش از ديگران لايق جانشيني آن حضرتص مي‌دانستند و از اينرو احتمال بروز اختلاف در مورد جانشيني پيامبرص دور از انتظار بود؛ بويژه اينكه رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم  با گفتار و كردارش، امت اسلامي را رهنمون شده بود كه ابوبكر رضی الله عنه  شايسته‌ترين فرد، پس از ايشان مي‌باشد. آن زمان كه ابوبكر‌ صديق رضی الله عنه ، عمر رضی الله عنه  را به عنوان خليفه تعيين نمود، به خوبي مي‌دانست كه عموم صحابه رضی الله عنهم   نيز عمر رضی الله عنه  را شايسته‌ترين فرد براي خلافت مي‌دانند. از اينرو پس از مشورت و رايزني با بزرگان صحابه رضی الله عنهم  ، عمر رضی الله عنه  را به عنوان جانشين تعيين كرد و هيچكس با او مخالفت ننمود و بدين سان، تمام صحابه در مورد خلافت عمر رضی الله عنه  به اجماع و اتفاق نظر رسيدند.[5] اما روش انتخاب خليفه‌ي سوم، بدين شكل بود كه براي اين منظور شورايي متشكل از چند نفر انگشت‌ شمار تشكيل شد و شش تن از صحابه كه همه‌ي آنها شايسته‌‌ي خلافت بودند، از سوي عمر رضی الله عنه  براي رايزني در مورد جانشين وي، تعيين شدند؛ هرچند يكايك آنان با همديگر تفاوت داشتند. عمر رضی الله عنه ، شيوه‌ي انتخاب خليفه و مهلت آن را مشخص كرد و تعداد آراي كافي در اين زمينه را تعيين نمود و تعيين خليفه را به اين مجلس مشورتي سپرد و نحوه‌ي انتخاب خليفه را در صورت برابر بودن آرا، توضيح داد و تعدادي از سربازان الهي را مأمور مراقبت از جريان انتخابات در مجلس خود نمود تا با هرگونه هرج و مرج احتمالي مقابله كنند. ناظران انتخاباتي، به كسي اجازه نمي‌دادند كه وارد مجلس انتخاب خليفه شود و يا حتي در اطراف مجلس خبرگان، دور بزند و از مسايلي كه در مجلس مي‌گذرد، اطلاع يابد.[6]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب حسن ابن رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســلام

IslamAge.Com

------------------------------------------------------

[1]- المناقب النضرة في المناقب العشرة، ص490.

[2]- أضواء البيان في تاريخ القرآن، نوشته‌‌ي صابر ابوسليمان، ص79.

[3]- تيسيرالكريم المنان في سيرة عثمان، نوشته‌ي صلابي، ص274.

[4]- الخليفة الفاروق عمر بن خطاب، نوشته‌ي عاني، ص161.

[5]- أوليات الفاروق. نوشته‌ي قرشي، ص122.

[6]- أوليات الفاروق. نوشته‌ي قرشي، ص124.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان