سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

2 آبان 1403 19/04/1446 2024 Oct 23

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7276951
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 393   تعداد بازدید: 2995 تاریخ اضافه:

نظارت علی رضی الله عنه بر فرامانداران خود و رهنمودهای وی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روش نظارت امیر المؤمنین علی رضی الله عنه  مراقبت از فرماندارانش بود و اوضاع آنها را جستجو و پی گیری میکرد‏، در مورد آنها سؤال میکرد و در این راه از چند شیوه استفاده میکرد، یکی اینکه بازرسان خود را نزد فرمانداران می‏فرستاد، ودرباره آن ها از مردم سئوال می‏پرسیدند و گاهی از فرمانداران در مورد یکدیگر می‏پرسید و به آنها دستور می‏داد که امور یکدیگر را بررسی نمایند، ایشان به کعب بن مالک نوشت: کسی را به جانشینی خود تعیین کن و همراه با گروهی از یاران خود به سرزمین (کورة السواد) برو و درمورد فرمانداران من پرس و جو کرده و عملکرد و رفتارشان را بررسی کن.[1]

همچنین علی رضی الله عنه  بازرسانی داشت که از ولایت ها گزارش های سرّی و محرمانه را برای ایشان می‏فرستادند و فرمانداران کار و مأموریّت این بازرسان را نمی‏دانستند [2]، گاهی مراقبها از کارمندان فرماندار و گاهی افراد ناشناخته دیگر و یا افراد مقیم در حوزه فرمانداری بودند کهاین کار را انجام می‏دادند، گاهی کسانی بودند که از ولایتی به ولایت دیگری می‏رفتند، نامه‏هایی که علی به این فرماندارن می‏نوشت نشان می‏داد که گزارشهای سرّی به او می‏رسید، شاید دخالت بعضی افراد بین امیرالمؤمنین وفرماندارانش سبب میشد تا بعضی از فرمانداران پست و کار خود را ترک کنند، مانند دخالت اشتر بین علی و جریر بن عبدالله بجلی و دخالت بعضی مردم بین علی رضی الله عنه  و مصقله بن هبیره. [3]

علی رضی الله عنه  راه را برای هر شکایتی که بر‏علیه یکی از فرماندارانش تقدیم میشد باز گذارده بود و اگر شکایتی از فرمانداران به او می‏رسید می‏گفت: بار خدایا! من به آنان فرمان نداده ام که بر بندگانت ستم کنند یا حق تو را رها کنند.[4] هنگامی‏که از یکی از فرماندارانش شکایت کردند و اتهام ثابت گردید، او را با تازیانه زدن و زندانی نمودن ادب نمود.[5]

امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه  همواره فرماندارانش را نصیحت میکرد، همانگونه که یک بار مجموعهای از فرمانداران را نصیحت کرد، از جمله قیس بن سعد که وقتی به فرمانداری مصر منصوب کرد او را چنین نصیحت نمود: «در حالی به مصر برو که لشکری همراهت باشد، چون همراهی لشکر با تو سبب هراس بیشتردشمن می‏شود و دوست و یاورت بیشتر قدرت می‏گیرد، پس هر‏گاه وارد مصر شدی با نیکوکار نیکی کن و با بدکار به سختی رفتار نما و با عام و خاص مهربان باش، زیرا مهربانی نیکی است».[6]

از جمله‏اندرزهای ایشان به قیس بن سعد در یکی از نامه‏هایش این است: «‏به حق خراج و مالیات بگیر، با رفتاری منصفانه به لشکرت نیکویی کن و آنچه خدا به تو آموخته به دیگران یاد بده».[7]

بعضی از نامه‏هایی که برای تعیین فرمانداران به شهرها می‏فرستاد مشتمل بر پندها و رهنمودها هستند، از آن جمله نامهای که علی رضی الله عنه  به محمد بن ابوبکر در ولایت مصر نوشت و وی آن را برای مردم قرائت کرد، این نامه حاوی اندرزهایی برای عموم مردم و خود فرماندار بود.[8]

ارتباطهای متعددی بین علی و فرماندارانش به صورت نامه نگاری، شفاهی و ارتباط مستقیم برقرار بود، وقتی این فرمانداران برای دیدار امیرالمؤمنین یا برای مشارکت در جنگ با خوارج به کوفه آمدند با آنها گفتگو کرد، از امیرالمؤمنین نقل شد که در موسم حج با فرماندارانش ارتباط برقرار می‏کرد آنگونه که خلفای سابق چنین می کردند، علی رضی الله عنه  فرد مورد اعتمادی را به عنوان نایب خود به حج می‏فرستاد، چنان که فرزندان عباس و غیره را برای این کار می‏فرستاد، فرمانداران حوزه شرق بیشتر از همه فرمانداران با علی رضی الله عنه  ارتباط داشتند، چون آنها به کوفه نزدیک بودند و هیئت‏هایی از حوزه فرمانداری آنان همواره با کوفه در رفت و آمد بودند. و علی رضی الله عنه  بسیاری اوقات فرمان هایی به صورت اندرز و نصیحت صادر میکرد که برای فرمانداران روش کار را توضیح می‏داد، برخی از این فرمانها به صورت کتبی و بعضی شفاهی صادر میشد، در یکی از نامه‏های امیرالمؤمنین به فرماندارانش آمده است: «شما خزانه داران حاکم، وکلای امّت و نمایندگان ائمه هستید، هیچ کس را از رسیدن به نیازش باز ندارید، وقتی خراج و مالیات می‏گیرید لباس زمستانی و تابستانی و همچنین چارپایانی که با آن کار میکنند را از آن ها نگیرید، بردهای را که دارند از آنها نگیرید و به خاطر یک درهم کسی را شلاق نزنید، به مال فرد نمازگزار یا کسی که با مسلمین پیمان صلح بسته دست درازی نکنید».[9]

یکی از دهقانان نزد علی آمد و از فرماندار او شکایت کرد، علی رضی الله عنه  به آن فرماندار نوشت: «دهقانان شهر تو از سخت گیری و درشت خویی تو شکایت کردهاند»، با آنان رفتاری میانه داشته باش، سختی را با نرم خویی و مهربانی آمیخته کن، نه آنان را کاملاً از خود دور کن و نه بیش از حد آنان را به خود نزدیک نما، چون مشرک هستند و صلاحیت نزدیکی به تو را ندارند و از سویی چون عهد و پیمان صلح بسته‏اند نباید رانده شوند و مورد ستم قرار گیرند».[10]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

----------------------------------------------

[1]- تاریخ یعقوبی 2/204

[2]- الولایة علی البلدان 2/33

[3]- تاریخ طبری 5/600، 601

[4]- الفتاوی 28/151

[5]-الولایة علی البلدان 2/34 به نقل از الکامل ابن اثیر.

[6]-الولایة علی البلدان 2/36

[7]- الولایة علی البلدان 2/36

[8]-تراث الخلفاء الراشدین ص156

[9]- نهج البلاغة 2/155

[10]- پیشین.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان