سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

27 دي 1403 16/07/1446 2025 Jan 16

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 574
بازدید کـل سايت: 7395270
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 27   تعداد بازدید: 5556 تاریخ اضافه: 2018-06-11

موضع ضمام بن ثعلبه رضی الله عنه در برابر قبیله‌ی بنی‌سعد

موضع ضمام بن ثعلبه رضی الله عنه در برابر قبیله‌ی بنی‌سعد

قبیله‌ی بنی‌سعد گروهی را به سرپرستی ضمام بن ثعلبه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستاد؛ ضمام بن ثعلبه به مدینه رفت و شترش را جلوی در مسجد خوابانیده و او را بست. سپس وارد مسجد شد درحالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان اصحاب و یارانش نشسته بود. ضمام فردی صبور و بردبار بود. به سوی آن‌ها رفت تا اینکه مشرف به جمع آن‌ها ایستاده و گفت: کدام‌یک از شما محمد است؟ صحابه گفتند: این مردی که چهره‌ی سفید داشته و تکیه زده است.

ضمام به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: ای پسر عبدالمطلب؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «قَدْ أَجَبْتُكَ» (بگو) می‌شنوم.

ضمام به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: من چند سوالی دارم و در آن‌ها سخت‌گیری به خرج می‌دهم، پس از من خشمگین مشو.

 رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «سَلَا عَمَّا بَدَا لَك» هرچه می‌خواهی بپرس.

وی گفت: ای محمد، فرستاده‌ات نزد ما آمده و به ما گفته گمان می‌کنی الله تو را فرستاده است؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «صدق» درست گفته است.

ضمام گفت: چه کسی آسمان را آفریده است؟ فرمود: الله. گفت: چه کسی زمین را آفریده است؟ فرمود: الله. گفت: چه کسی این کوه‌ها را بر پا کرده و در آن‌ها قرار داده آنچه قرار داده؟ فرمود: الله. گفت: تو را به کسی که آسمان و زمین را آفریده و این کوه‌ها را بر پا داشته، سوگند می‌دهم، آیا الله تو را فرستاده است؟ فرمود: آری؛ سپس گفت: و فرستاده‌ات بیان داشته که پنج نماز در شبانه روز بر ما واجب است؟ فرمود: «صدق» درست گفته است.

 ضمام گفت: به کسی که تو را فرستاده سوگندت می‌دهم، آیا الله تو را بدان امر کرده است؟ فرمود: بله؛ ضمام گفت: و فرستاده‌ات بیان داشته که بر ما واجب است در اموال‌مان زکات بپردازیم؟ فرمود: «صدق» درست گفته است. پس ضمام گفت: به کسی که تو را فرستاده سوگندت می‌دهم، آیا الله تو را بدان امر کرده است؟ فرمود: بله؛ ضمام گفت: و فرستاده‌ات بیان داشته که در هر سال، روزه‌ی ماه رمضان بر ما واجب است. فرمود: «صدق» راست گفته است. ضمام گفت: به کسی که تو را فرستاده سوگندت می‌دهم، آیا الله تو را بدان امر کرده است؟ فرمود: بله؛ ضمام گفت: و فرستاده‌ات بیان داشته که حج بیت الله بر هریک از ما که استطاعت و توانایی آن را داشته باشد، واجب است. فرمود: «صدق» راست گفته است. ضمام گفت: به کسی که تو را فرستاده سوگندت می‌دهم، آیا الله تو را بدان امر کرده است؟ فرمود: بله؛ پس از این سوالات درحالی‌که بازگشت گفت: سوگند به کسی که تو را به حق فرستاده، نه بر این امور چیزی می‌افزایم و نه از آن‌ها چیزی می‌کاهم. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «لَئِنْ صَدَقَ، لَيَدْخُلَنَّ الْجَنَّةَ» اگر (در آنچه گفت) صادق باشد، قطعا وارد بهشت می‌شود».[1]

پس ضمام به سوی شترش آمده و افسارش را باز کرده و به سوی قومش روانه شد تا اینکه به آن‌ها رسید و گرداگرد او جمع شدند، پس اولین سخنی که گفت این بود: چه زشت هستند لات و عزی؛ (دو بت مشهور عرب)؛ قومش گفتند: ساکت باش ضمام! بترس از برص و پیسی و بترس از جذام، بترس از جنون.

اما ضمام رضی الله عنه گفت: وای بر شما! آن دو (لات و عزی) نه نفعی می‌رسانند و نه ضرری، براستی الله رسولی فرستاده و کتابی را بر او نازل کرده که شما را از آنچه در آن هستید، نجات می‌دهد؛ من گواهی می‌دهم که معبود بر حقی جز الله نیست، یکتاست و شریکی ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست. من با آنچه شما را بدان امر کرده و از آن نهی کرده، نزد شما آمده‌ام.

راوی می‌گوید: به الله سوگند، پیش از شامگاه آن روز همه‌ی مردان و زنانی که در آن جمع حضور داشتند، مسلمان شدند.

براستی شنیده نشده از میان نمایندگان اقوام مختلف، کسی برتر از ضمام بن ثعلبه رضی الله عنه باشد.[2]

و این بر حکمت ضمام بن ثعلبه رضی الله عنه دلالت می‌کند، زیرا او ابتدا از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد خالق و آفریننده‌ی مخلوقات سوال نمود. سپس به الله متعال سوگند یاد کرد که آیا در دعوای رسالت از سوی خالق این مخلوقات صادق است؟ و چون از رسالت رسول الله صلی الله علیه وسلم اطلاع یافت، به کسی که او را به حق فرستاده است سوگند یاد کرد.

و این ترتیب نیازمند و برخاسته از حکمتی والا و عقلی استوار و متین می‌باشد؛ و چنین سوال کردن در واقع نشان از روش نیکوی او در سوال کردن و شیوه‌ی زیبای وی در سخن گفتن و ترتیب جملات است.[3]

و به این مقدار نیز اکتفا نکرد بلکه عمل دیگری نیز انجام داد که بر حکمت و صدق و راستی وی در گفته‌اش دلالت می‌کرد. چنان‌که اسلام را بر قومش عرضه کرد و بطلان لات و عزی و عدم نفع و ضرر آن‌ها را بیان نمود و این‌گونه ایمان را در قلوب آن‌ها جای داده و به آن‌ها درس داد که نفع و ضرر تنها از سوی الله متعال است و هر چیزی غیر او در این امر عاجز و ناتوان است؛ و هرچه از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده بود به آن‌ها منتقل کرد؛ و نتیجه آن شد که قبل از فرارسیدن شب همگی اسلام آوردند. و این بر حکمت ضمام رضی الله عنه در دعوت قومش به سوی الله متعال دلالت می‌کند؛ ضمام رضی الله عنه در مورد آن‌ها چنین موضع حکیمانه و چنین اسلوب پیروزمندانه و استواری را به خدمت گرفت و این فضل بزرگی برای ضمام و هرآنکه الله متعال به وی توفیق دعوت حکیمانه عطا کرده، می‌باشد؛ حکمتی که به هرکس داده شده، در حقیقت خیر فراوانی بدو عطا شده است.

منبع: برگرفته از کتاب اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد صلی الله علیه وسلم. مؤلف: د. سعید بن علی بن وهف قحطانی. مترجم: امین پور صادقی.

 



[1]- نگا: بخاری و شرح آن الفتح، کتاب العلم، باب ما جاء في العلم (1/148)، (ش: 63)؛ و مسلم، کتاب الإیمان، باب السؤال عن أرکان الإسلام (1/41)، (ش: 11)؛ و أحمد در المسند (3/143)، (3/193)؛ و الفاظ این روایت از تمام این روایات ذکر شده است.

[2]- نگا: البدایة والنهایة (5/60)؛ و سیرة ابن هشام (4/342)؛ و الإصابة في تمییز الصحابة (2/210).

[3]- نگا: شرح نووی بر مسلم (1/170)؛ و فتح الباری (1/149).

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان