سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

12 تير 1404 07/01/1447 2025 Jul 03

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7767551
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 18   تعداد بازدید: 3755 تاریخ اضافه: 2012-05-22

بیرون آمدن روح، پرواز به سوی ملکوت أعلی است

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و اما بعد ‏:‏

امام مسلم از ابوهریره رضی الله عنه چنین نقل می‌کند: هرگاه روح مؤمن بیرون آید دو فرشته به استقبالش می‌آیند و آن را به سوی آسمان‌ها بالا می‌برند.

حماد می‌گوید: ابوهریره درباره بوی خوش و پاک روح مؤمن سخن گفت و صحبت از مسک به میان آمد و فرمود: ساکنان آسمان درباره روح مؤمن می‌گویند: روح پاکیزه‌ای است که از طرف زمین آمده است، رحمت خداوند بر او و بر جسدی که در آن سکنی گزیده‌اید فرود آید، آنگاه فرشته روح را نزد پروردگار بالا می‌برد و هنگام رسیدن، پروردگار خطاب به او می‌فرماید: این روح را به بهشت ببرید و آن‌را برای همیشه زنده بگذارید.

فرمود: هرگاه روح کافر بیرون رود ـ حماد می‌گوید: ابوهریره از بوی بد و ملعون بودن روح کافر سخن گفت ـ اهل آسمان می‌گویند: روح ناپاکی است که از طرف زمین آمده است. راوی می‌گوید: خداوند می‌فرماید: آن را برای همیشه به دوزخ ببرید.

رسول‎الله صلی الله علیه وسلم در حدیث براء درباره حرمت و کرامت روح مؤمن بعد از بیرون آمدن آن از جسد، سخن گفته است و می‌فرماید: «فرشتگان پاک خداوند بر این روح پاکیزه درود می‌فرستند، درهای آسمان برای او باز کرده می‌شوند و در کفن‌های خوشبوی بهشت کفن داده می‌شود و بوی خوش که بهتر و برتر از بوی مسک است از آن به مشام می‌رسد، سپس فرشتگان آن را با احترام خاص به آسمان‌ها می‌برند و دَر آسمان‌ها برای او باز کرده می‌شوند، اما روح ناپاک موقع بیرون آمدن مورد لعن و نفرین فرشتگان قرار می‌گیرد و درهای آسمان‌ها بر روی آن بسته و هر گروه از فرشتگان خداوند بر دری از درهای آسمان ایستاده از ورود آن جلوگیری می‌کنند، سپس آن روح ناپاک در کفنی از کفن‌های دوزخ گذاشته می‌شود و بوی بسیار بدی که فرشتگان را آزار می‌دهد، از آن روح بلند می‌شود، وقتی به سوی آسمان‌ها بالا می‌رود و در آسمان‌ها بر روی آن گشوده نمی‌شود و از بلندی به سوی زمین پرتاب می‌شود».

در حدیث براء که رسول‎الله صلی الله علیه وسلم در آن از منتقل شدن انسان از مرگ و رفتن به سوی برزخ سخن فرمود، چنین آمده است: وقتی روح مؤمن بیرون می‌آید تا فرشتگان روی زمین و آسمان‌ها در حق آن دعای مغفرت کنند. درهای آسمان‌ها برای آن گشوده می‌شوند. نگهبانان هر دری از درهای آسمان از خداوند می‌خواهد، تا این روح از در او عبور داده شود، وقتی فرشته مرگ آن را قبض می‌کند برای یک لحظه در دست او گذاشته نمی‌شود، بلکه بلافاصله فرشتگان آن را می‌گیرند و در کفن و خوشبوهای بهشت می‌گذارند. این است معنی و مفهوم آیه شریفه: « تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ یفَرِّطُونَ» الأنعام: ٦١

(فرستادگان ما (از میان فرشتگان دیگر به سراغ او می‌آیند و) جان او را می‌گیرند، و (فرشتگان گروه اوّل و فرشتگان گروه دوم هیچ کدام در مأموریت خود) کوتاهی نمی‌کنند)

و بهترین بوی خوشی که در روی زمین دیده می‌شود از آن به مشام می‌رسد، فرشتگان آنرا به سوی آسمان‌ها بالا می‌برند و از کنار هر گروهی از فرشتگان که بگذرد، آنها می‌گویند: این روح پاکیزه از آن چه کسی است؟ فرشتگان در جواب می‌گویند: فلانی، فرزند فلانی است (با بهترین نامی‌که در دنیا داشته از او یاد می‌کنند) وقتی به نزدیک ترین آسمان می‌رسند، در را می‌زنند، در باز کرده می‌شود و گروه مخصوصی از فرشتگان هر آسمان تا آسمان دیگر آن را تشییع می‌کنند تا به آسمان هفتم می‌رسد، خداوند متعال خطاب به آن می‌فرماید: نام بنده مرا در ردیف علیین بنویسید: «وَمَا أَدْرَاک مَا عِلِّیونَ * کتَابٌ مَّرْقُومٌ * یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ» المطففین: ١٩ - ٢١

(تو چه می‌دانی که «علّیین» چه و چگونه است‌؟ کتاب نوشته شده‌ای است (که نشاندار به علائم مشخّصه بوده و نوشته‌هایش خوانا و گویا است). فرشتگان مقرّب (برای نوشتن مطالب) در آنجا حضور بهم می‌رسانند.‏)

نام او در ردیف علیون نوشته می‌شود و بعد می‌فرماید: این روح را به زمین برگردانید، چون من انسان‌ها را از زمین آفریده‌ام و به آنجا بر می‌گردانم و بار دیگر آنها را از زمین بیرون خواهم آورد.

رسول‎الله صلی الله علیه وسلم درباره روح ناپاک که از جسد کافر بیرون می‌آید چنین سخن به میان می‌آورد: تک تک فرشتگان زمین و آسمان آن را لعنت می‌کنند، درهای آسمان بر روی آن بسته می‌شود، نگهبانان هر در از خداوند می‌خواهند که این روح را از درب آنها عبور ندهد، فرشته مرگ وقتی آن را قبض می‌کند حتی برای یک لحظه در دست او گذاشته نمی‌شود، بلکه آن را می‌گیرند و در پارچه آتشین آنرا کفن می‌کنند، بدترین بوی بد روی زمین از آن به مشام می‌رسد، فرشتگان آن را بسوی آسمان‌ها می‌برند، از کنار هر گروهی از فرشتگان که بگذرد، سوال می‌کنند: این روح ناپاک از آن چه کسی است؟ فرشتگان می‌گویند: فلانی، فرزند فلانی‌است (با بدترین نامی‌که در دنیا داشت از او یاد می‌کنند) و وقتی به آسمان دنیا (نزدیک‎ترین آسمان) برسند، برای آن روح کافر در را می‌زنند، درهای آسمان بر روی آن گشوده نمی‌شود، در این لحظه رسول‎الله صلی الله علیه وسلم این آیه را تلاوت فرمود: « إِنَّ الَّذِینَ کذَّبُواْ بِآیاتِنَا وَاسْتَکبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ وَکذَلِک نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ» الأعراف: ٤٠

(درهای آسمان بر روی آنان باز نمی‌گردد (و خودشان بی‌ارج و اعمالشان بی‌ارزش می‌ماند) و به بهشت وارد نمی‌شوند مگر این که شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد (که به هیچ وجه امکان ندارد، و لذا ایشان هرگز به بهشت داخل نمی‌گردند). این چنین ما گناهکاران را جزا و سزا می‌دهیم.)

خداوند می‌فرماید: نام او را در پایین‌ترین مکان در لیست اهل دوزخ بنویسید، سپس می‌فرماید: بنده مرا به زمین برگردانید، چون من وعده کردم که انسان‌ها را از زمین بیآفرینم و آنان را به زمین بر گردانم و بار دیگر ایشان را از زمین بیرون بیاورم. آنگاه روح کافر از آسمان هفتم به گونه‌ای به سوی زمین انداخته می‌شود که در لاشه قرار گیرد، سپس رسول‎الله صلی الله علیه وسلم این آیه مبارکه را تلاوت کرد:

«حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَیرَ مُشْرِکینَ بِهِ وَمَن یشْرِک بِاللَّهِ فَکأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ» الحج: ٣١

(‏زیرا کسی که برای خدا انبازی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان (تکه‌های بدن) او را می‌ربایند، یا این که تندباد او را به مکان بسیار دوری (و دره ژرفی) پرتاب می‌کند (و وی را آن چنان بر زمین می‌کوبد که بدنش متلاشی و هر قطعه‌ای از آن به نقطه‌ای پرت می‌شود ).)

ابن ماجه از ابی هریره نقل می‌کند، که رسول‎الله صلی الله علیه وسلم فرمود: (الْمَیتُ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکةُ فَإِذَا کانَ الرَّجُلُ صَالِحًا قَالُوا اخْرُجِی أَیتُهَا النَّفْسُ الطَّیبَةُ کانَتْ فِی الْجَسَدِ الطَّیبِ اخْرُجِی حَمِیدَةً وَأَبْشِرِی بِرَوْحٍ وَرَیحَانٍ وَرَبٍّ غَیرِ غَضْبَانَ فَلَا یزَالُ یقَالُ لَهَا ذَلِک حَتَّى تَخْرُجَ ثُمَّ یعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَیفْتَحُ لَهَا فَیقَالُ مَنْ هَذَا فَیقُولُونَ فُلَانٌ فَیقَالُ مَرْحَبًا بِالنَّفْسِ الطَّیبَةِ کانَتْ فِی الْجَسَدِ الطَّیبِ ادْخُلِی حَمِیدَةً وَأَبْشِرِی بِرَوْحٍ وَرَیحَانٍ وَرَبٍّ غَیرِ غَضْبَانَ فَلَا یزَالُ یقَالُ لَهَا ذَلِک حَتَّى ینْتَهَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ الَّتِی فِیهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَإِذَا کانَ الرَّجُلُ السُّوءُ قَالَ اخْرُجِی أَیتُهَا النَّفْسُ الْخَبِیثَةُ کانَتْ فِی الْجَسَدِ الْخَبِیثِ اخْرُجِی ذَمِیمَةً وَأَبْشِرِی بِحَمِیمٍ وَغَسَّاقٍ وَآخَرَ مِنْ شَکلِهِ أَزْوَاجٌ فَلَا یزَالُ یقَالُ لَهَا ذَلِک حَتَّى تَخْرُجَ ثُمَّ یعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَلَا یفْتَحُ لَهَا فَیقَالُ مَنْ هَذَا فَیقَالُ فُلَانٌ فَیقَالُ لَا مَرْحَبًا بِالنَّفْسِ الْخَبِیثَةِ کانَتْ فِی الْجَسَدِ الْخَبِیثِ ارْجِعِی ذَمِیمَةً فَإِنَّهَا لَا تُفْتَحُ لَک أَبْوَابُ السَّمَاءِ فَیرْسَلُ بِهَا مِنْ السَّمَاءِ ثُمَّ تَصِیرُ إِلَى الْقَبْرِ) ابن ماجه در سننش و آلبانی در صحیح جامع الصغیر خود 2/ 169 حدیث را روایت کرده‎اند.

(فرشتگان نزد میت می‌آیند، اگر شخص در حال سکرات، انسان صالحی باشد، خطاب به او می‌گویند: ای روح پاکیزه که در جسد پاکیزه هستی بیرون بیا و روح و ریحان بهشت و رضایت پروردگار را به تو تبریک می‌گویم، فرشتگان تا بیرون آمدن روح این کلمات را برای میت زمزمه می‌کنند، بعد از بیرون آمدن به آسمان‌ها برده می‌شود، در آسمان را می‌کوبند، سوال می‌شود: چه کسی در را می‌زند؟ می‌گویند: فلانی است. در جواب می‌گویند: خوش آمدی ای نفس پاکیزه‌ای که در جسد پاکیزه‌ای بودی، وارد شو در حالی که مورد ستایش هستی و بشارت روح و ریحان و خشنودی پروردگار بر تو باد، این کلمات همواره برایش گفته می‌شوند تا به آسمانی می‌رسند که خداوند منان در آن قرار دارد [1] ولی اگر شخص در حال سکرات، انسان بدی باشد، فرشته مرگ به او می‌گوید: ای روح ناپاک که در جسد ناپاک هستی بیرون بیا، بیرون بیا در حالی که شایسته ملامت هستی، آب جوشان و بد بو در انتظار تو است و چیزهایی مشابه آن نیز در کمین تو نشسته‌اند تا تو را شکنجه دهند. این کلمات همواره برایش گفته می‌شوند تا اینکه آن روح ناپاک از جسد او بیرون بیاید، سپس آن روح ناپاک به آسمان‌ها برده می‌شود و برای آن تقاضای فتح باب می‌شود، سوال می‌شود: این روح چه کسی است؟ گفته می‌شود: فلانی است. گفته می‌شود بسیار نامیمون است، این روح ناپاک که در جسد ناپاکی بوده است، در حالی که مورد ملامت قرار گرفته باید به همان جا برگردد که آمده است، هیچ دری بخاطر او گشوده نمی‌شود. از آسمان برگردانده و به قبر فرستاده می‌شود.

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏

دکتر عمر سلیمان اشقر

منبع: کتاب "قیامت صغری و قیامت کبری"؛ دکتر عمر سلیمان اشقر.‏

عصر اسلام

IslamAge.com


[1]. منظور این نیست که آسمان بر خداوند محیط است و خداوند را محاصره کرده است. خداوند از چنین چیزی مبرا و پاک است، بلکه خداوند بالای آسمان‌ها است و از مخلوق خود جدا است. خداوند درباره کرسی خود می‌فرماید: «وَسِعَ کرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» البقرة: ٢٥٥ (فرماندهی و فرمانروائی او آسمان‌ها و زمین را دربر گرفته است) رسول‎الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: آسمان‌ها در برابر عظمت کرسی مانند یک حلقه است که در یک دشت بسیار پهناور افتاده باشد.

باز عظمت کرسی در برابر عظمت عرش مانند حلقه‌ای است که در یک دشت بسیار پهناور افتاده باشد.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان