سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

9 فروردين 1403 18/09/1445 2024 Mar 28

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 6787508
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 15   تعداد بازدید: 3032 تاریخ اضافه: 2010-08-15

خلافت احمد بن محمد المعتصم مستعین بالله ( 248 - 252 هـ)

پس از وفات منتصر، رهبران ترک از این می‌ترسیدند که مبادا یکی از فرزندان متوکل به خلافت برسد، و از آن‌ها به خاطر مرگ پدر انتقام بگیرد، به همین دلیل مستعین، احمد بن معتصم را انتخاب کردند. وی عموی منتصر بود.

مستعین در سال 221 هجری دیده به جهان گشود. مادرش أم ولد، اسمش مخارق بود؛ مستعین فردی ادیب و بلیغ، و اهل فضیلت بود.

مستعین فرمانده‌ی ترکی به نام اوتامش، را به عنوان وزیر خویش برگزید، همچنین او را وکیل قرار داد تا عهده‌دار تربیت فرزندش عباس باشد، خلیفه دست وزیر را در اموال دولتی باز گذاشت، و اموال زیادی را به او عطا کرد.

طولی نکشید که بقیه‌ی رهبران ترک نسبت به او حسد ورزیدند و از اینکه این اموال در اختیار آنها نبود در فکر رهایی از او افتادند؛ نقشه ی قتل وزیر را پیاده کرده و او را به قتل رساندند. بدینگونه با مرگ اوتامش، دیگر رهبران ترک مانند بغا و وصیف از نفوذ بیشتری برخوردار شدند.

مستعین، وصیف را که یکی از رهبران ترکها بود بر اهواز، و بغای کبیر را بر فلسطین ولایت داد. سپس مستعین و وصیف و بغای کوچک بر قتل باغر ترک  که در قتل متوکل نقش مستقیم داشته بود، اتفاق کردند، اوتامش در سال 251 هجری به قتل رسید؛ و بغای کبیر نیز در سال 248 هجری از ولایت عزل شده، و موسی پسر مستعین به مکان او قرار گرفت. در همین سال طاهر بن عبدالله بن طاهر در گذشت، و مستعین، محمد بن طاهر را مکان وی قرار داد، و محمد بن عبدالله بن طاهر را بر عراق ولایت داد.

ترک‌ها در دوران مستعین دو دسته بودند: گروهی که در رأس آن‌ها وصیف و بغا بودند خلیفه را همراه خویش به بغداد آوردند، و گروه دیگر از خلیفه خواستند تا به سامراء بر گردد.

هنگامی که ترک‌ها کراهت مستعین را را نسبت به خودشان احساس کردند، و خلیفه نیز از باز گشت به سامراء امتناع کرد، او را از خلافت خلع کرده و با پسر عمویش معتز بن متوکل بیعت کردند. به همین جهت جنگ بین آن دو شروع شد، و نزدیک به چند ماه ادامه داشت، این نزاع و درگیری تأثیر منفی بر شهر اقتصادی بغداد گذاشت، قیمت اجناس بالا رفته، و از امنیت شهر کاسته شد.

هنگامی که خلیفه مستعین شکست خورد، به نزد محمد بن عبدالله بن طاهر رفت، و پناهنده او شد، اما وی خلیفه را خوار کرد، و به سوی معتز متمایل شد. خلیفه عزل شده به طرف شهر واسط رفت، و ترکها احمد بن طولون را هم صحبت او قرار دادند، احمد نیز به مستعین احسان ورزید و به او آزادی در رفت و آمد و صید کردن را عطا کرد.

علی رغم اینکه ترک‌ها مستعین را از خلافت خلع کرده، و او را به واسط تبعید کردند، اما باز هم از زنده بودن او احساس ترس و دلهره داشتند، لذا قاصدی را نزد معتز فرستادند، که به او بگوید: خلافتش دوام نمی‌آورد مگر اینکه مستعین را به قتل برساند.

مادر معتز که بر زندگی فرزندش بسیار حریص بود، بر این عمل قبیح موافقت کرد. وی به سوی ابن طوطون نامه نوشت، و از او خواست تا مستعین را به قتل برساند، و وعده‌ی ولایت واسط را در مقابل این کار به او داد. اما ابن طوطون به خاطر بیعتی که در گردنش بود این عمل را انجام نداد. وی سعید خادم، یکی از نگهبانان قصر، همراه با تعدادی کمی از سربازان را به قصر فرستاد، و مستعین در آنجا به قتل رسانده شد.

جای بسی تأسف است که خلیفه‌ی مسلمانان بدینگونه ترور شود، اما همه این حوادث برای آیندگان درس عبرت خواهد بود، تا دقت به خرج دهند، و مسئوؤلیت ها را به افراد لایق و شایسته بسپارند، که بوی هیچ گونه غدر و خیانت از آنها صادر نمی‌شود.

اگر نگاهی مختصر به خلافت مستعین داشته باشیم، می‌بینیم که خلیفه بین رهبران ترک منگنه شده، و قدرت تصیم‌گیری، و عزل و نصب وی، بسیار ضعیف بوده، بلکه رهبران ترک افسار او را گرفته و وی را به هر سمتی می‌کشاندند. یکی از شعرای عرب موضع مستعین به نسبت ترکها را این چنین وصف کرده است:

خلیفة فی قفص  /  بین وصیف و بغا

یقول ما قالا له /  کما تقول الببغا

(خلیفه‌ای که در قفس است و میان وصیف و بغا گیر افتاده است و هرچه آن دو بگویند را مانند طوطی تکرار می‌کند!)

و واقعا همان‌طور که شاعر می‌گوید، خلیفه در قفس وصیف و بغا گرفتار آمده، و آن دو، آزادی رای و اندیشه را از وی گرفته بودند، و سخن و رای خلیفه موافق با رای رهبران ترک بود نه چیز دیگر.

در ایام خلیفه مستعین نا آرامی‌های داخلی زیاد شده و فتنه‌ها و حرکت‌های ضد حکومتی، در گوشه و کنار خلافت عباسی رو به رشد بود، همه‌ی این مصائب به خاطر ضعف خلیفه در تدبیر امور و صادر کردن احکام بود.

اما در مورد نبردهای خارجی، در سال 248 هجری وصیف فرمانده‌ی ترک، و در سال 249 جعفر بن دینار با بلاد روم وارد جنگ شدند.

در این دوران، اهل حمص در سال 248 هجری بر عاملشان قیام کردند، و او را بیرون راندند، آنها در 250 هجری علیه عامل جدید قیام کردند، و در سال 251 هجری، موسی بن بغا با آنها وارد جنگ شد، و اشراف و بزرگان‌شان را به اسارت گرفت.

به همین‌گونه در مناطق مختلف مانند کوفه، قزوین، زنجان، ری، طبرستان، مکه افراد مختلف قیام کرده، و بر خلیفه‌ی عباسی خروج کردند، حکومت‌های کوچک موجود در بلاد اسلامی در این دوران تغیر چندانی نکردند.

شناسنامه‌ی دوازدهمین خليفه‌ی عباسی

نام معروف

مستعين بالله

نام كامل

أحمد بن محمد بن محمد بن هارون بن محمد بن عبد الله بن محمد بن علي ابن عبد الله بن العباس

كنيه

أبو العباس

ترتیب در خلافت

دوازدهم

تاريخ تولد

221 هـ

دوران خلافت به تاريخ هجری

248 -252 هـ

دوران خلافت به تاريخ ميلادی

862 -866 م

تاريخ وفات

252 هـ

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com

 


 

مصادر و مراجع:

*سیر أعلام النبلاء- للذهبی- تحقیق شيخ شعيب الأرناؤوط.

* تاريخ ابن خلدون.

* الکامل فی التاریخ- لابن الأثیر.

* سایت ويكيبيديا، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت- سایت أسرة آل باوزیر العباسیة الهاشمیة.

* الدرة السنیة فی أخبار الدولة العباسیة، تألیف أبوبکر بن عبدالله بن أیبک الدواداری، بیروت 1413هـ/1992م.

* تاريخ الإسلام السياسي والديني والثقافي والاجتماعي، تألیف حسن ابراهيم حسن، دار الجیل ببیروت،الطبعة الرابعة عشرة، 1416هـ/1996م.

* الدولة العباسیة، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الخامسة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان