سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

30 فروردين 1403 09/10/1445 2024 Apr 18

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 6812048
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 13   تعداد بازدید: 2781 تاریخ اضافه: 2010-03-23

نشانه‌ها و ويژگي‌هاي خلافت راشده

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الف: خلفاي راشدين رضی الله عنهم   در تمامي احكامي كه صادر مي‌كردند و همچنين در امور دولتي و پرداختن به مسایل نوپدیدار و رفع مشکلات مربوط به آن، اصول و آموزه‌های اسلام و شوراي مسلمانان را مدنظر قرار مي‌دادند.

ب: هيچ‌يك از خلفاي راشدين رضی الله عنهم   از ابوبكر رضی الله عنه  گرفته تا علي رضی الله عنه ، خود و خلیفه‌ی پس از خویش را بر مردم تحميل نكرده است؛ بلكه خلیفه و زمامدار امور مسلمانان، توسط شوراي مسلمانان انتخاب مي‌شد. البته اين شورا، راهكارها و اَشكال متعددي را برای انتخاب خلیفه، در پیش مي‌گرفت. و اين، بيانگر آن است كه دين مبين اسلام، راهكار و روش مشخصی براي تعيين خليفه معين نکرده، بلكه این اختیار را به مسلمانان داده که با پایبندی به اصل شورا، خلیفه‌ی مورد نظر خود را تعیین کنند.

ج: پس از انتخاب خلیفه توسط شورای مسلمانان، ديگر هيچ اعتراض يا مخالفتي توجیه‌پذیر نیست و باید با خلیفه و کاردار مسلمانان، به‌صورت عمومی، بیعت شود. بدين‌سان رأی اکثریت مردم، مورد توجه مي‌گردد. پس از بیعت عمومی با خلیفه‌ی مورد انتخاب شورای مسلمانان، تنها در صورتی امکان نقض بیعت، وجود دارد که خليفه، از دين برگردد و یا مرتکب کفر آشکاری شود.

د: امت اسلامي، باید در تمام امور اقتصادي، سياسي، حكومتي، نظامی و... بر خليفه نظارت نماید و خليفه نيز بايد پاسخگو باشد. البته نظارت بايد در چارچوب و محدوده‌ی مورد تأیید اسلام انجام شود، و اين امر تنها از طریق صاحب‌نظران و خبرگان و سرآمدان جامعه‌ی اسلامی، قابل اجرا مي‌باشد. از اینرو به راه انداختن آشوب عمومی، جایز نیست؛ زيرا اين كار، به بروز فتنه و انتشار شایعاتی مي‌انجامد که جامعه‌ی اسلامی را با مشکلات و چالش‌هایی جدی، روبرو مي‌نماید؛ چنانچه مسلمانان، در فتنه‌ي قتل عثمان رضی الله عنه  اين رویه‌ي نادرست را تجربه كردند.[1] حق نظارت همگانی بر عملکرد حاکم، برگرفته از سخنان و رویکرد خلفاي راشدين رضی الله عنهم   است؛ به عبارتی بر اساس شیوه‌ي حکمرانی خلفای راشدین رضی الله عنهم   می‌توان به وجود اصل نظارت همگانی بر عملکرد حکومت، پی برد. و اینک فرازی از سخنان خلفای راشدین رضی الله عنهم   در این باره:

·        ابوبكر صديق رضی الله عنه  : ««اگر نيك و درست عمل كردم، مرا ياري کنید و اگر بد و نادرست رفتار نمودم، اصلاحم نمایید».[2]

·        عمر فاروق رضی الله عنه  : «محبوب‌ترين مردم، نزد من كسي است كه عيوب مرا به من متذكر ‌شود».[3] و نیز فرموده است: «از آن مي‌ترسم كه خطايي از من سر زند، اما هيچ‌یک از شما جرأت نكند به من تذكر دهد».[4]

·        عثمان  رضی الله عنه  : «اگر در كتاب خدا آيه‌اي يافتيد كه بر اساس آن، باید مرا در قيد و بند نمایيد، پس حتماً اين كار را انجام دهيد».[5] (كنايه از اين است كه عثمان رضی الله عنه  خود را در برابر احكام قرآن تسليم محض مي‌دانست).

·        علي  رضی الله عنه  : «اين، حق شماست (که خود، زمام امورتان را به هر کس که بخواهید، بسپارید) و هيچ‌كس در آن حقي ندارد مگر اينكه خودتان، او را زمامدار خویش قرار دهید. من نيز بدون (خواست و پشتوانه‌ي) شما هیچ ولایتی بر شما ندارم».[6]

در دوران خلفاي راشدين رضی الله عنهم   همه، اتفاق نظر داشتند كه نظارت بر حاکم، حق امت اسلامي است و شهروندان، مي‌توانند عملکرد رییس حکومت را نقد كنند و هيچ‌كس، اين موضوع را رد نكرده است.[7] این اتفاق نظر، بيانگر آن است كه آنها فهم و قرائت صحيحي از كتاب خدا داشتند و روش صحيح و درستی در تعامل با سنت پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  در پیش گرفته بودند.[8]

هـ : خليفه و زمامدار امور مسلمانان، باید اقدامات لازم را براي حل مسایلي كه نصي پيرامون آن نيامده، بر ‌اساس مصالح مرسله و در چارچوب شورا انجام دهد تا حكمي كه صادر مي‌كند در جهت مصالح عمومي امت اسلامی و مناسب حالِ آنان باشد. چنانچه ابوبكر صدیق رضی الله عنه  درباره‌ی جمع‌آوري قرآن، و عمر فاروق رضی الله عنه  در مورد زمينهاي سواد[9] و همچنين پیرامون نهادهای اجرایی و اداري مانند ايجاد ديوان ماليات و ديوان مربوط به سربازان و امور ‌نظامي، چنین رویکردی داشتند و عثمان رضی الله عنه  نیز در مورد جمع‌آوري مصاحف قرآنی و ارسال يك نسخه‌ي هماهنگ و واحد به بلاد اسلامی، به همین شکل، عمل كرد.

و: وجود اختلاف، ميان علما و دانشمندان امت اسلامي، امري طبيعي است. به‌طور قطع اختلاف انديشه، به اختلاف نظرات و ديدگاه‌ها مي‌انجامد؛ چنانچه در سقيفه‌ي بني‌ساعده پيرامون انتخاب جانشین پيامبرص، و پس از تعیین خلیفه، در مورد جمع‌آوري قرآن و رویارویی با مرتدان، چنین اختلافاتی بروز كرد، اما امت اسلامي و در رأس آنان دانشمندان امت، موظفند در اوج اختلافاتي كه با هم دارند، برادري، خيرخواهي و مصالح جامعه‌ي اسلامي را مد‌نظر قرار دهند؛ زيرا در غیر این صورت، امت اسلامي با چالش‌ها و‌ مشکلاتی جدی روبرو مي‌گردد. بديهي است در چنين مواقعي باید برای حل و فصل اختلافات، به كتاب خدا و سنت پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  رجوع نمود.[10]

ز: خلاصه اینکه در نظام سياسي و اداری خلافت راشده، مرجع و منبع اصلي (كه فراتر از هر شخص يا قانونی است)، كتاب خدا و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  مي‌باشد و احكام و قوانيني كه در آن به تصويب مي‌رسد، منطبق با احكام شرعي است كه ريشه‌اي آسماني دارد. حاكم در نظام سياسي خلافت راشده، تحميلي نیست و باید منتخبِ مردم و شوراي مسلمانان باشد و هر کس، به عنوان حاكم انتخاب گردد، همچون سایر كارمندان دولت و شهروندان است و برایش از بيت‌المال، مستمری و حقوقی همسان حقوق دیگران تعيين مي‌شود و نمي‌تواند در بيت‌المال برای منافع شخصی، دخل و تصرفي نمايد. همچنين در اين سيستم سياسي، نظام شورا، فراگير و همه‌جانبه است تا به وسيله‌ي آن، ميان آحاد جامعه‌ي اسلامي، هماهنگي و انسجام صورت گيرد. امت اسلامي در اين نظام در تمامي صحنه‌ها حضور فعال و حق مشاركت دارند. از لحاظ اجتماعي نيز نظام مزبور از ويژگی‌های خاصي برخوردار است؛ چنانچه نظام اجتماعي خلفاي راشدین رضی الله عنهم   مبتني بر ايمان بود و مانع انجام برخي امور در حیطه‌ی تحت سلطه‌ي خويش مي‌شد و با نژاد‌پرستي مبارزه مي‌كرد. اين نظام در خدمت یکایک مسلمانان، و مدافع حقوق بشر بود و ضمن حمايت از حدود و موازي حکومت اسلامي، توجه ویژه‌ای به حفظ وحدت داشت. در نظام اسلامی، همه اعم از حاكم و توده‌ي مردم، در قبال فرهنگ و تمدن اسلامي مسؤولند. آنچه بیان شد، مهم‌ترین مفاهیم و زیرساخت‌های خلافت اسلامي است كه سرلوحه و الگوی نیکی برای همه‌ی حكومتها در تمام ادوار مي‌باشد. مسلمانان از اين نظام حكومتي با عنوان «خلافت راشده» ياد مي‌كنند؛ زيرا اين دوره‌ي حكومتي كاملاً متفاوت و متمایز از ساير سيستمهاي حكومتي است.[11] به همين سبب حسن بن علي رضی الله عنه  در پیمان صلح، این شرط را مطرح کرد كه معاويه رضی الله عنه  در ساختار حکومتی خویش، مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر اکرم صلی الله علیه وسلم  و سيرت و روش خلفاي راشدين رضی الله عنهم   عمل نمايد.

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع:کتاب حسن ابن رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 

 


 

 

سایت عصر اسلام

www.Islamage.Com

--------------------------------------------------

[1]- الخلفاء ‌الراشدون أعمال و أحداث، امين القضاة ص 13.

[2]- البداية و النهاية (6/306).

[3]- البداية و‌النهاية (6/305).

[4]- الشيخان ابوبكر و عمر، ص231.

[5]- همان ص231 و نظام‌ الحكم في عهد الخلفاء ‌الراشدين ص 198.

[6]- مسند احمد (524). سند اين روايت به عثمان  مي‌رسد.

[7]- تاريخ طبري (5/444 و 457).

[8]- الدولة و السيادة في‌الفقه الاسلامي، فتحي عبد‌الكريم ص 378.

[9]- سواد، ناحيه‌اي از عراق است كه مسلمانان در دوران عمر فاروق   فتح كردند؛ اين ناحيه سرسبز و حاصلخيز، از نخل و گياهان ديگر پوشيده شده بود و از شدت سبز‌‌‌ بودن سياه به‌نظر مي‌رسيد. (مترجم)

[10]- علي بن ابي‌طالب، صلابي (1/345).

[11]- الذاكرة التاريخيۀ للأمۀ، قاسم محمد ص70.

 

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان